"با معرفینامههایی که در دست داشت،درها یکی پس از دیگری روی منیر گشوده میشدند،از جمله شانس دسترسی و ملاقات با آرتور پوپ1، که پیش از جنگ جهانی به ایران سفر کرده بود و ارتباطاتی نیز با کیوریتورهای موزه متروپلیتن نیویورک داشت.
در این مجموعههاست که با هنرمندان مهمی آشنا میشود،افرادی چون الکساندر آرکیپنکو52(که آن شیشههای قدیمی و آینه بر صفحهء چوبی،اصل اثر:08x07 سانتیمتر،1531 (به تصویر صفحه مراجعه شود) دکوراسیون منزل مسکونی،001x08 سانتیمتر،4631 (به تصویر صفحه مراجعه شود) زمان در حال آزمودن متریالهای جدید بود)و میلتون آوری62 (کسی که به منیر تکنیک مونوپرنیت را آموزش داد؛تکنیکی که بعدها از آن در نقاشیهای پشت شیشه بهطور خیلی وسیع در مونوپرینتهای کار شده از گلها،استفاده میکند).
آینهکاری،یک فرم منحصر به فرد از هنر تزئینی خاص ایرانی است که به مدت چند قرن به عنوان یکی از مهمترین تزئینات داخلی ساختمان به کار میرفته است؛استادان حرفهای آینهکاری عمدتا در شیراز،اصفهان و تهران(جایی که آینهکاری بیشتر برای تزئینات اماکن مذهبی و کاخها استفاده میشده)زندگی میکردند.
گالریهای اروپایی و امریکایی،که آثار هنری غرب را به ایران(و بالعکس)میفروختند،تغییرات را لمس میکردند و برخی از آنها از معرفی و پیشبرد هنرمندان ایرانی در عرصهء هنری بین الملل،دست کشیدند؛چون مشتریان ثروتمند تبعید شدهء آنها دیگر خرید نمیکردند و بازار غرب برای هنر ایرانی،به طور ناگهانی ناپدید شده بود.
اگرچه منیر هرگز با موانعی که گریبانگیر بیشتر هنرمندان هم عصر خودش بود،رودرو نشد(مانند حق تحصیل،آموزشهای هنری،سفر و داشتن استودیوی شخصی در دهههای 06 و 07 میلادی)،اما با موانع روانی متعددی روبهرو بود تااینکه موفق شد موقعیت خود را به عنوان هنرمندی حرفهای تثبیت کند."