چکیده:
در این مقاله کوشیده شده است پرتوهایی بر قابلیت ها و ویژگی های گفتمان ساز اسناد در تاریخ میانه ایران افکنده شود. از میان اسنادی که اغلب با مشخصه مکاتیب و منشآت از این دوره تاریخی و مشخصا سده های 7 و 8 ه ـ ق در دست است، سوانح الافکار رشیدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که از سوی یکی از چهره های متنفذ این دوره تاریخی نگاشته شده است؛ چهره ای که افزون بر مقام سیاسی واجد نقش های علمی و معرفتی زمانه خود نیز به حساب می آید، چرا که طبیب نامداری در روزگار خود بوده است و نگارنده یکی از مهم ترین تواریخ مربوط به دوره ایلخانیان. در این مقاله اسناد این مجموعه با تاکید بر مطالعه ویژگی گفتمانی اسناد مورد مطالعه و موشکافی قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
"یکی از صبغه های فکری جالبی که در ابتدای این سند و متن آن جلوه نمایی می کند ادبیات ویژه ای ست که خواجه به کار می گیرد ادبیاتی که ضمن آن که واجد نمادهای انتقاد آمیز است با هم آغوشی با آیات و نثری مسجع، گونه ای تاکید را نیز به همراه دارد: «به وفور شفقت مخصوص گشته معلوم کند که چون از فیض فضل بی منت و فرط لطف بی علت باری جل جلاله و عم، نواله آن عزیز را بر مسند جهان داری و چهار بالش کامکاری نشاند و هاتف عنایت ذوالجلالی در گوش هوش او ندای «انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق»[26] در داد و دست تقدیر لایزالی طاق رواق ایوان کیوان رفعت او را به کتابه و رفعنا مکانا علیا موشح فرمود در خاطر ما چنین جای گیر بود که آن فرزند پیوستن به رعایت رعایا و دستگیری عجزه کافه برایا قیام نماید...
در این مطالعه و از منظر ویژگی گفتمانی اسناد ضمن آن که صورت ظاهری اسناد سوانح الافکار بازنمایی گردید به دو محمل اصلی گفتمانی اسناد نیز توجه شد: یکی بازتاب هایی از «نظام دانایی» تاریخ ایران میانه که به ویژه در نامه هایی با محتواهای فلسفی و معرفت شناسانه بازتاب یافته است و دیگری چشم اندازی از فرهنگ عامه و تاریخ اجتماعی که از خالا آن برخی دورنماهای معطوف بر حیات عامه روشن شد."