چکیده:
در مورد رابطه ی حکومت دینی و مسئله ی حجاب دو قول وجود دارد؛ قول اول که مبتنی بر نبود گزارش تاریخی از برخورد با پدیده ی بدحجابی در حکومت نبوی و علوی است، نداشتن حق مداخله در مسئله ی حجاب برای حکومت دینی است. قول دوم که بر اختیار و بلکه تکلیف حکومت دینی در قبال مسئله ی حجاب دلالت دارد، مبتنی بر دلایلی در نقد قول اول همچون عدم تاثیر فقدان گزارش تاریخی در اجرای احکام اسلامی و وجود گزارش هایی برخلاف این ادعا و اثبات مبانی خویش همچون ضرورت توجه به تفاوت های جامعه ی اسلامی صدر اسلام با جامعه ی کنونی، مصالح و مفاسد واقعی احکام و تاثیر آن در زمان های گوناگون، تبیین رابطه ی بدحجابی با اشاعه ی فحشا و نوع برخورد اسلام با آن و عدم انحصار معنای مداخله ی حکومت در مسئله ی حجاب در برخورد قانونی است. در این مقاله با توجه به اهمیت تعیین نقش حکومت دینی در قبال مسئله ی حجاب ابتدا به طرح کلی قول اول و نقد نظری مبانی آن و سپس به تبیین مبانی قول دوم پرداخته شده تا در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که جایگاه و وظیفه ی دولت در مورد پدیده ی بدحجابی چیست؟
خلاصه ماشینی:
فقدان گزارش مساوی فقدان الزام نیست این ادعا که چون گزارشهای تاریخی از برخورد با بدحجابی در صدر اسلام نقل نشده، زمانی قابل استناد است که اولا: اصل وجود پدیدهی بدحجابی در صدر اسلام اثبات شود؛ ثانیا: شدت و عمق این پدیده و آثار آن در زمان خود معلوم شود؛ ثالثا: معنای الزام و برخورد مشخص شود، زیرا نمونهی برخورد وجود دارد؛ و رابعا: منابع تاریخی بهخوبی بررسی شود که این کار نیز به درستی صورت نگرفته است.
برخی ادعا کردهاند که اگر بحث حجاب جزء مباحث حکومتی و الزامی بود، باید در فرمانها و بیانیههای مهم صدر اسلام، به آن اشاره میشد و برای نمونه به بیانیهی 47 مادهای که پیامبر اکرم(ص) در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی بهعنوان ملاک عمل و قانون جامع منتشر کردند، اشاره میکنند که در آن به حجاب اشاره نشده است (مفتح، 1387، ج1: 307).
فقها برای صدور و اجرای احکام اسلامی نیاز و الزامی به مسبوق بودن حکم به یک گزارش تاریخی ندارند و آنچه موجب و زمینهی صدور و اجرای احکام میشود، دستیابی به ادلهی اقناعی از منابع معتبر اجتهاد است، خواه مستند و گزارش تاریخی در مورد آن وجود داشته باشد و خواه وجود نداشته باشد، زیرا قرار بر این نیست که تمام فعالیتهای اجتماعی به شکل اسناد تاریخی منتقل شوند و البته چنین چیزی بهطور کامل امکان تحقق هم ندارد (زیبایینژاد، 1387، ج 2: 467).
البته اگر مستندات تاریخی حاکی از عدم اهتمام یا مجامله و سهلگیری معصومین(ع) نسبت به بدحجابی بود، میشد از آن بهعنوان قرینهای در کنار دیگر قراین برای تقویت ادعای مستشکلان استفاده کرد، اما آنچه در مقام واقع قابل مشاهده است، گزارشهای تاریخی حاکی از حساسیت معصومین(ع) و جامعهی اسلامی به این پدیده است که در ادامه خواهد آمد.