چکیده:
آیا میتوان تعالیم عرفان و تصوف اسلامی و آموزههای صوفیانه را به حقیقی و غیرحقیقی، یا مثبت و منفی تقسیم کرد و وجه تمایزی برای عرفان مثبت از منفی قائل شد؟ اگر پاسخ مثبت است وجه تمایز آن کدام است؟ نوشتار حاضر به اختصار در صدد پاسخگویی به این پرسشهاست. بر اساس یافتههای نگارندگان مقاله، عارفان برجسته اسلامی همواره بر نکاتی تاکید داشتهاند که آنها را میتوان عناصر قوامبخش و وجه ممیزه عرفان حقیقی و مثبت از عرفان غیرحقیقی و منفی دانست. چهار عنصر اصلی شریعتمحوری، خلوص، ریاضت مشروع و ولایت از وجوه این تمایز است.
خلاصه ماشینی:
"حتی بعضی نویسندگان ادعا کردهاند که روش سیر و سلوک در اسلام همچون رهبانیت اختراعی در دین مسیح است که نصاری بدون نزول حکم الاهی آن را ابداع کرده و بدعت نهادهاند، اما خدای سبحان بنا بر آیه 27 سوره حدید، آن را از ایشان قبول نمود؛ این دسته همچنین گفتهاند که شریعت هرچند راهی است برای وصول به کمال پسندیده، اما راه معرفت نفس در آن وارد نشده است و از اینجاست که چه بسا بعضی از این افراد به ریاضتها و سیر و سلوکهای مخصوصی میپردازند که در قرآن و سنت از آنها خبری نیست و در سیره رسول خدا (ص) و ائمه اطهار نیز چنین روشهایی یافت نمیشود.
سالک نمیتواند بدون وساطت خضر راه و تمسک به ولایت ولی کامل و راهیافته، در وادی عشق و توحید و هدایت معنوی قدم نهد، و در صورتی که بخواهد فقط به اهتمام و کوشش خود اکتفا کند با خطر سقوط و گمراهی در ظلمات همراه خواهد بود؛ چراکه نوع انسانها توان آن را ندارند که بیواسطه با حق مرتبط شوند، و بنا به تعبیر حافظ: به کوی عشـق منه بیدلیل راه قدمکلید گنج سعادت قبول اهل دل استشبان وادی ایمن گهی رسد به مراد که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشدمباد آنکه در این نکته شک و ریب کندکه چند سال به جان خدمت شعیب کند این مقام که در ادبیات صوفیانه به اسامی مختلفی چون ولی، قطب، شیخ، غوث، دلیل راه، مقتدا، هادی، مراد و خضر نامیده میشود، از آن کسی است که در سلوک الیالله به قرب حق نایل گشته باشد و از همه بیشتر به ویژگیها، جزئیات، مشکلات و پیچ و خمهای سیر و سلوک واقف باشد."