چکیده:
فتاحی نیشابوری از شاعران سده نهم هجری و بی گمان از نظر سبک کلام در ردیف سخنسرایان میانه سبک عراقی و سبک هندی است. در شعر او بیشتر ویژگیهای هنجاری سده نهم هجری نمود پیدا کرده است، ولی بسامد آنها متفاوت است.
در این مقاله با بررسی برون ساخت غزلیات فتاحی نیشابوری، جایگاه او در حیطه سبک شناسی تبیین خواهد شد و مقولاتی چون محور افقی، واژه ، نحو ، ترکیبات عامیانه، ترکیبات نو، صورخیال، عناصر بدیعی بویژه معنوی، موسیقی بیرونی، موسیقی کناری(قافیه و ردیف)، همگونی واژگان ، از دیدگاه سبک ، طرح میگردد. پاره ای از ویژگیهای سبک خراسانی، چون: رقص ضمیر، حذف شناسه، اتّصال ضمیر به حرف اضافه در اشعار او دیده میشود. نیز آرایههای شاخص سبک هندی مانند ارسال المثل ، اسلوب معادله ، حسن تعلیل در دیوان شاعر سرشار است و اشعار وی از آرایههای خیال آفرین و انواع صنایع معنوی اشباع شده است. وامگیریهای ترکیبی از قرآن و زبان عربی در این میان حائز اهمیت است.
Fattahi Neyshabouri is one of poets in Nine hijri century and certainly about word style is in the middle row oratorys Iraqistyle and Hindistyle. In Fattahis poetry he has found most of the features of normative Nine hijri century but the estimates of these features in his poetry is different. In this article we examined the exterior structure of the Fattahi Neyshabouris lyrics and will be studied his place in poetry and standing his poem in the area of the stylistics and subjects such as the horizontalaxis, vocabulary, grammer, slang compound, new compound, elements of amozing imagination, rhetorical elements, meter, rhyme and rows fit in vocabulary and… in fattahis poem , through the stylisties called.
خلاصه ماشینی:
«شاعران این دوره هنوز قبول نکرده اند که دایره غزل عراقی با حافظ بسته شده و رخنه ناپذیر گردیده است » (سیر غزل فارسی، شمیسا : ١٣٣) و بنابراین هریک از آنها، با زیاده روی در برخی از فنون حافظانه ، به خیال خود، پله پله نردبام فصـــاحت و بلاغت را بالا میروند و از دیگر شــعرای ســبک عراقی نیز پیشــی میگیرند؛ چنانکه کمال خجندی چنین میسراید : نشــــد بـه طرز غزل همعنـان مـا حـافظ اگر چه در صـــف رندان ابوالفوارس شـــد (دیوان اشعار خجندی، تصحیح عزیز دولت آبادی: ١٥٧) شـیوه شـاعری فتاحی، همان شـیوه قدما بود با کمی افراط !
٢- استعاره مکنیه در بررسی صد غزل از دیوان غزلیات فتاحی نیشابوری (١٠٠) نمونه کاربرد این نوع استعاره به چشم خورد که از این تعداد تقریبا (١٠) مورد از آن به صورت اضافۀ استعاری بیان شده است : « از در دلهای قلب نقد روان خواست عشق دست به کیسه رسید عشق به دروازه رفت » (همان :٢٨) دل همانند مکانی دارای در تصور شده است و به صورت اضافۀ استعاری بکار رفته است ، ونیز نقد خواستن و به دروازه رفتن عشق نیز استعارة مکنیه است ؛و یا در بیت : « ای مــژه گــرم کــن امشــــب آبــی کــه خــیــال رخ او مــهــمــانســــت » (همان :٢٩) دو استعاره مکنیه وجود دارد: منادا قرار گرفتن مژه و مهمان شدن خیال - تشخیص «هرگاه به آنچه انسان نیست ، شخصیت انسانی بدهند، آنرا انسانگونگی یا تشخیص گویند» (آرایه های ادبی، فضیلت ، ٦٣).