"اما احکام ظاهر اسلام، یعنی شأن رسالتی پیامبر بر اساس کدام آیه از قرآن و کدامین حدیث مورد قبول قابل پذیرش است؟ آیا رسالت، توحید ندارد؟ آیا اینکه پیامبر در ابتدای بعثت خطاب به مردم مکه فرمودند: قولوا لا اله الا الله تفلحوا مربوط به رسالت نبود؟ آیا آنچه قرآن میفرماید: «و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت» (نحل 36) آیا این بعد رسالتی نیست؟ و آیا تصریح دراین آیه نیست که پیام رسول این بود که خدا را عبادت کنید و از اطاعت طاغوت اجتناب کنید؟ آیا عرفانی بالاتر از این داریم که انسان باید از هر طاغوتی اجتناب کند و این طاغوت میتواند نفس انسان باشد که او را از حق باز میدارد؟ آیا بیان قرآن که میفرماید: «واتقوا الله و یعلمکم و الله بکل شیء علیم» (بقره 283) با رسالت پیامبر مرتبط نیست؟ و اگر رسول این را به بشریت ابلاغ فرموده است در کدامین عرفان بازمانده از عارفان مسلمان نکتهای بالاتر ازاین آیه قرآن کریم داریم؟ یا آیات «انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر 15)، «الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم» (حج 35)، «یا ایها الناس اتقوا ربکم ان زلزلة الساعة شیء عظیم» (حج 1)، «اقترب للناس حسابهم و هم فی غفلة معرضون» (انبیاء 1)، «قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» (انعام 162)، «قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله حتی اذا جائتهم الساعة بغتة قالوا یا حسرتنا علی ما فرطنا فیها« (انعام 31) و یا آیه «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم ثم لترونها علم الیقین» (تکاثر 7ـ5) آیا اینها مربوط به رسالت پیامبر نمیباشد؟ واقعا ماچند نفر در بین عرفا داریم که حقیقتا به مرحلهای رسیده باشند که جهنم را ببینند."