خلاصه ماشینی:
"در مورد نخستین خانقاه در میان محققان دو دیدگاه وجود دارد: گروهی به تبعیت از بیان خواجه عبدالله انصاری (481ق) آن را در رمله فلسطین دانسته، بنای آن را به امیری ترسا در پایان قرن دوم نسبت می دهند (بنگرید انصاری، طبقات الصوفیه، ص9ـ10; چاپ کابل، 1341ش; جامی، نفحات الانس، ص2ـ31; زین العابدین شیروانی، حدائق السیاحه، ص258; نائب الصدر شیرازی، طرائق الحقایق، ص151)، عده ای دیگر نظیر ابن تیمیه (728ق) آن را در ناحیه عبادان و شهر بصره دانسته، و برای تأسیس آن تاریخی در حدود سال های 150ق را بیان کرده اند (بنگرید: سراج طوسی، اللمع، ص429; مقدسی، التقاسیم، ص118; یاقوت، المعجم، ج3، ص598، به نقل از: کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، ص140، تهران، 1380ش).
گرچه بر طبق کتاب مقدس یهودی هیچ اعتقاد صریحی به اقنوم جداگانه ای وجود نداشت، و حقیقتا عهد جدید، خود نیز در این مورد به طور کامل روشن نیست و صرفا اشاره ای ضمنی از چنین اعتقادی دارد.
محمد(ص) در مکه و مدینه (و نیز در سفرهای خود به شمال و جنوب در مسیر کاروان های قدیمی) با برخی از مسیحیان و یهودیان ارتباط هایی داشته است، اما مستندات و شواهد درونی قرآن برای تأیید این نظر که محمد دانش مستقیمی از کتب مقدس داشته باشد وجود ندارد.
به گفته بلارد، جرمن قدیس او را در زمان به عقب برد و زندگی های پیشین لارد را به او نشان داد (او جورج واشنگتن بوده است) و این چنین بسیاری از رازها برای بلارد آشکار شد و وی دریافت که چگونه استادان عروج یافته از طریق پیغام رسانان رسمی در زمین عمل می کنند."