خلاصه ماشینی:
"توضیح اینکه هرگاه امتثال حکمی برای مکلف،سخت و با مشقت زیاد همراهباشد،آن حکم مرتفع میشود و امتثالش لازم نیست؛برای مثال،شخصی جراحتیدر دستش ایجاد شده است و انجام وضو موجب زحمت و درد شدید وی میشود،در این هنگام،شستن دست بر چنین فردی واجب نیست.
آیۀ شریفه ظهور در این دارد که نفی حرج،علت است و حکم دایر مدار آناست؛یعنی هر جا که حکم،حرجی باشد،نفی میشود؛بنابراین،اگر اطلاق حکمدر موردی موجب مشقت مکلفان شود،آن اطلاق،مقید میشود و اینکه به آیه دربعضی از روایات به عنوان علت و در بعضی دیگر به عنوان حکمت استناد شدهاست،ظهور خود آیه را در علیت از بین میبرد.
نسبت به این قسمت از آیۀ شریفه که میفرماید:{/ما یرید الله لیجعل علیکم فیالدین من حرج/}دو احتمال وجود دارد: نخست اینکه به مطلب سلبی مرتبط باشد که در این صورت،معنای آیه چنیناست که در هنگام فقدان آب،وجوب وضو و غسل نفی شده است؛زیرا خداوندجعل احکام حرجی را اراده نکرده است؛پس آیه بر قاعدۀ نفی حرج دلالتمیکند.
البته اکثر مفسران،این آیۀ شریفه را ناظر به قاعده نفی حرج ندانستهاند و گفتهاندکه این آیه میفرماید:هدف از جعل وضو،غسل و یا تیمم به زحمت انداختنمکلفان نبوده است،بلکه اهداف دیگری،از جمله تطهیر آنها اراده آنها شده است.
2. اگر کسی ادعا کند که یکی از مبانی فقهی قاعده،اجماع علمای اسلام برعدم جواز جعل حکم حرجی است،این اجماع همانند بسیاری از اجماعهایی که درکلمات علما ادعا و یا حکایت شده است،اجماع مصطلح و تعبدی-که کاشف ازرأی و نظر معصوم علیه السلام باشد-نیست،بلکه اینگونه اجماعها-به خصوص اجماعمورد بحث ما-یا مدرک آنها معلوم است و یا دستکم،احتمال مدرکی بودن آنهامیرود و اجماع مدرکی هم به اتفاق همۀ فقیهان حجت نیست."