چکیده:
رابطه جامعه مدنی و دولت و حد و حدود آنها،یکی از مهمترین مباحث کنونی جوامع غربی است.این مقاله در صدد بررسی رابطه جامعه مدنی و دولت است.برای مطالعه این مسأله،نظریات دو تن از متفکران غربی انتخاب شده است.جان لاک انگلیسی(1704-1632)یکی از خردگرایان که معتقد به استقلال جامعه مدنی از دولت است.و آنتونیوگرامشی ایتالیا(1937-1891)از جمعگرایان و معتقد به وابستگی جامعه مدنی به دولت است و سعی شده که با بررسی مفاهیم مورد استفاده این دو متفکر به مطالعه رابطه جامعه مدنی و دولت مخصوصا در کشورهای سرمایهداری پیشرفته پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"در این مسیر،سعی شد که دولت دارای تعریفی خاص و مشخص باشد و محدوده خاصی را در برگیرد و در امور اجتماعی و حوزه خصوصی افراد دخالت نکند و از طرف دیگر،جامعه مدنی هم باید تعریف و تحدید شود تا بتواند از قلمرو مشخص شده خود دفاع کند و زمینه دخالت دولت ایجاد نشود و درک و فهم رابطه این دو ما را به درون و هسته نظریات دانشمندان غربی عمدتا از رنسانس به بعد سوق میدهد.
این گونه مباحث باعث میشود که کشورهای غیر غربی و از جمله کشور ما که تا حدود زیادی از تمدن غربی تأثیر پذیرفتند،از یک طرف به شناخت بهتر و مفیدتر از تمدنهای غربی دست یابند و از سوی دیگر،در تکامل و تحول نظام سیاسی و اجتماعی خود،نحوه تلقی غرب از دولت و جامعه مدنی را به عنوان یک بدیل در نظر بگیرند.
لاک در صدد احیای مسؤولیت مشخصی،روحیه ابتکار عمل،احترام به دیگران و اعتقاد به آزادی همگانی به عنوان ضمانتهای شخصی است و سعی دارد تا شخص آزادی عمل و ابتکار خود را همان گونه که در وضع طبیعی داشته است در جامعه مدنی بدست آورد.
22 مشروعیت،رضایت،اجماع و زور از نظر لاک،وضع طبیعی دارای نواقصی است و این نواقص باعث میشود که انسان قدری از آزادی کاملو مطلق خود بگذرد و تابع حکومت شود اما قرار گرفتن در یک جامعه و تبعیت از یک حکومت باید بر اساس رضایت افراد باشد."