چکیده:
ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی(زنده در 307 ق) از برجسته ترین محدثانی است که عموم بزرگان شیعه، وثاقت او را تایید کرده اند. تفسیر منسوب به او که امروزه در دسترس همگان است، دربردارنده مطالبی است که با مقام علمی او چندان سازگار نیست. به نظر نگارندگان این مقاله، برخی روایات مجعول که با افکار غالیان تناسب دارد، در این تفسیر راه یافته است. این امر با توجه به حضور تعدادی از راویان غالی و متهم به جعل حدیث در سلسله اسناد برخی از روایات این اثر تقویت می شود. به ظن قوی، دانشمند نامداری نظیر شیخ طوسی(م 460 ق)، مطالب این تفسیر را قبول نداشته و از این رو، در تفسیر خود به تفسیر قمی چندان استناد و اتکا نکرده است. در مقاله حاضر هم درباره صحت انتساب و وثاقت کتاب بحث شده و هم نقش و تاثیر غالیان بازنمایی و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین با نظر در برخی منابع رجالی شیعه و شناسایی راویان غالی و متهم به جعل حدیث، حضور این راویان در سلسله اسناد تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم و چگونگی روایات آنان را مورد ارزیابی قرار دهند.
(قمی، 1404ق، ج1، ص28) برخی معتقدند این اثر به کلی منتسب به علی بن ابراهیم قمی نبوده بلکه شاگرد اوـ ابوالفضل العباسـ که نامش در آغاز این تفسیر آمده، روایات ابوالجارود از امام باقر( و دیگر مشایخ خود را از آیة 49 آل عمران در این تفسیر وارد کرده است.
(نجاشی، 1416ق، ش900/ معروف حسنی، 1979م، ص198) از قول امام صادق( در ذیل آیة 40 نور آمده: «أو کظلمات» یعنی فلان و فلان «فی بحر لجی یغشئه موج» یعنی نعثل7 «من فوقه موج من فوقه سحاب» یعنی طلحه و زبیر «ظلمات بعضها فوق بعض» معاویه و یزید و فتنههای بنیامیه است(قمی، 1404ق، ج2، ص106) از این فرد در تفسیر قمی فقط دو روایت نقل شده که روایت دیگر او قابل قبول است.
شیخ طوسی در مقدمة تبیان میگوید: «روایات زیادی در مورد نقصان بسیاری از آیات و یا جابهجا شدن پارهای از آنها توسط علمای شیعی و سنی نقل شده که خبر واحد است، نه یقینآور است و نه قابل عمل؛ بنابراین صرف نظر کردن از آنها بهتر است، زیرا این روایات قابل تأویل است و اگر هم صحت داشته باشد، موجب انتقادی بر قرآن نخواهد بود، زیرا هر آنچه درستیاش آشکار باشد، هیچ مسلمانی بر آن خرده نتواند گرفت."