"Jonas این فرق نوعی معرفت باطنی و روحانی و فوقطبیعی، که میتوان از آن به کشف و شهود و اشراق تعبیر کرد، مایه نجات و رستگاری انسان شناخته شده است و به همین مناسبت همه آنها را تحت عنوان «گنوسی» ذکر کردهاند.
اما این معرفت برای انسان به سبب جهلی که ذاتی وجود مادی و دنیوی اوست، بعید است؛ به ویژه که خداوند متعال در این عالم ناشناخته است و نمیتوان از این جهان او را کشف کرد، لذا به وحی نیاز دارد.
حامل این وحی از عالم نور است که حصارهای افلاک را گسسته، آرخونها را خام نموده، روح را از خواب زمینی بیدار کرده و معرفت نجات را به او ابلاغ کرده است دعوت این نجاتبخش حتی قبل از خلقت آدم یعنی از نزول عنصر الهی مقدم بر خلقت، آغاز میگردد و به موازات تاریخ پیش میرود.
یکی از این نتایج، تأسیس شرایط خاص ورود به حلقه عرفای مرکبه بود؛ مثلا در تلمود آمده که فردی که میخواهد به تعالیم عرفانی بپردازد، باید کیفیات خاصی داشته باشد و یا از طبقاتی باشد که در اشعیا ذکر شده است، اما در بخش سیزدهم هیکلوت اکبر هشت شرط برای ورود ذکر میشود که معیارهای ظاهری و فیزیکی هم جزو آنهاست.
سفر یصیرا (4) یا کتاب آفرینش که به مسائل کیهانشناختی و چگونگی خلقت و پیدایش عالم میپردازد، شامل الحاقاتی است که مربوط به یک دوره متأخرتر است؛ اما حداقل به لحاظ اصطلاحات و سبک با ادبیات مرکبه ارتباط دارد و اثری موجز و رمزی و مربوط به قرون سوم تا ششم بوده و به لحاظ تاریخی نمایانگر قدیمترین متن نظری موجود است که به زبان عبری نگاشته شده است."