چکیده:
با توجه به اهمیت وجود«بورژوازی»به عنوان یک طبقه مستقل و عاملی مؤثر در رشد جامعه مدنی،در این مقاله تلاش شده است عدم رشد این طبقه در ایران،با تکیه بر متغیر ساختار استبدادی دولت در نظام سلطنتی توضیح داده شود.استدلال اصلی این مقاله آن است که ساختار استبدادی با ممانعت از استقلال گروههای اجتماعی و اختلال در ایجاد انباشت به اشکال مختلف مانعی در راه رشد بورژوازی بوده است.تلاش شده این فرضیه با ارایه نمونههایی در تاریخ بیست و پنج قرنی حاکمیت استبداد سلطنتی مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"تجارت و نیز صنایع دستی زمینه برای پیدایی و رشد این طبقه فراهم شده است.
در مورد تجار،رئیسی را که به ملک التجار ملقب بود برای آنان تعیین میکرد تا رابطه میان دربار و تجار باشد.
آنها بر حکومت از طریق رئیس صنف بود که او نیز به هرحال از خود اصناف محسوب میشد.
ولی در دوره سلطنت رضا شاه این حد از استقلال عمل نیز مخدوش شد.
صنعتی،یعنی قبل از جدا شدن صاحب سرمایه از کارگر،به معنای جذب بخشی از صنعتگران و پیشهوران به این کارگاهها و در نتیجه از میان بردن استقلال و آزادی عمل آنها و تبدیلشان به کارگر
نتیجه این میشد که تجار کوچکتر گاه مجبور میشدند خرمای خود را به قیمت بسیار کمی به
شخص رضا شاه نیز در این دوره به بزرگترین مالک و سرمایهدار کشور تبدیل شده بود.
96اطرافیان رشا شاه نیز به همین ترتیب از قدرت سیاسی و نظامی خود برای پیشبرد منافع
مواردی این امنیت را در معرض خطر قرار میدادند،اما در کل امنیت فیزیکی تجار و پیشهوران دستخوش اراده حکامی که دلبخواهانه آن را تهدید کنند،نبود و نیز حکومت به طور خاص در
کشاورزی و نیز به کار گرفتن این مازاد در جهت مثبت اقتصادی(انباشت بیشتر و نه مصرف)بود
میتوانستند منبع مالی برای استفاده در تجارت و صنعت را فراهم کنند(یعنی بورژوازی ثروت آنها را در جهت انباشت بیشتر سرمایه به کار گیرد)،به انحاء مختلف جذب کنند و مازاد بخشهای
در دوره سلطنت محمد رضا شاه اتکا بیشتر به درآمد نفت باعث کاهش اهمیت مصادره اموال مردم میشد،اما مسأله در سطح محدودتر و خصوصا در میان مقامات پایینتر تداوم"