خلاصة:
یکی از اصلی ترین مباحث مطرح در حوزه فلسفه حقوق بشر و فلسفه فقه تعیین نسبت بین گزاره های موجود در این دو حوزه در رابطه با کلیدی ترین مسئله یعنی حقوق بشر است. به طور طبیعی تعیین نسبت بین این گزاره ها با تکیه بر منابع، مبانی، اهداف و ضمانت اجراهای موجود در هرکدام قابل بررسی است. حقوق بشر به عنوان مجموعه امتیازهایی که یک فرد فارغ از هرگونه تمایزی در جامعه جهانی از آن برخوردار است و دولت ها متعهد به شناسایی و اجرای آن شده اند با سوال ها و چالش های زیادی مواجه شده است. یکی از مهم ترین این سوال ها آموزه های دینی به ویژه شرع مقدس اسلام است. در این باره شاهد وجود تعارض هایی در حوزه های پیش گفته هستیم. تلاش این مقاله بررسی و نسبت سنجی کلیات حاکم بر گزاره های حقوق بشری از دو دیدگاه نظام بین المللی حقوق بشر و شرع مقدس اسلام است. ادعا آن است که با توجه به مبنا، منبع، هدف و ضمانت اجراهای موجود در فقه اسلام به ویژه فقه شیعه، جایگاه ممتازی برای حقوق بشر و کرامت انسانی تعیین می شود. این جایگاه هم از نظر زمانی و تقدم آن بر اسناد بین المللی حقوق بشر و حتی نظام عرفی حقوق بشری و هم از نظر محتوایی و کیفی آن قابل اثبات است
ملخص الجهاز:
آیا بشری که موضوع اسناد حقوق بشری است ، در هردو دیدگاه یک تفسیر دارد یا خیر؟ و همچنین مفهوم کرامت بشری دارای معنای یکسانی است یا باید به دو گونه کرامت در ارتباط با انسان معتقد شد؟ آیا اعتقاد به تک بعدی بودن انسان با «حیثیت ذاتی او» قابل جمع هستند؟ آیا بالاترین آمال بشر را در آزادی عقیده و بیان و فارغ از هر نوع ترس و فقر باید دید؟ مسئله ی تساوی حقوق زن و مرد و ارزش افراد انسانی را چگونه باید تفسیر کرد، درحالی که عملکرد حاکم بر روابط بین المللی با اعتقادات مذهبی ملل مسلمان تفاوت دارد؟ آیا تدوین کنندگان اعلامیه بر این عقیده بودند که با اجرای مواد مندرج در صحنه بین المللی می توانند مدینه فاضله ای را ترسیم بکنند که بشر بتواند به کمال حقیقی خود برسد و اصلا چنین ایده ای مد نظر آن ها بوده است و در این فرض کمال حقیقی را چگونه تفسیر کرده اند؟ هرچند این تحقیق در پی پاسخ دادن به تمام سؤالات فوق نیست ؛ چرا که هر کدام تحقیقی مستقل می طلبد؛ اما به دنبال ترسیم خطوط کلی موجود که حاکم بر گزاره های حقوق بشری در هر دو نظام است خواهد بود.