ملخص الجهاز:
چه طور می شود کهیک مملکت، استبدادی به درازنای تاریخش داشته باشد (به استثنای لحظاتی کوتاه) و آن وقت باز هم جامعه ای کوتاه مدت تلقی شود؟ اگر که استبداد خصوصیت پایدار رفتار عمومی جامعه در گسترهی وسیع و همه جانبه باشد چگونه می توان پنداشت که ایران با چنان خصوصیت رفتارییک جامعهی کوتاه مدت باشد؟ کوتاه مدتی اش آیا از آن رو (به تصوير صفحه مراجعه شود)پذیرفتنی است که فقط در دو سدهی اخیر مورد ملاحظه قرار گیرد و فرصت هایی که در این دو قرن برای تغییر آن خصلت و گریز از استبداد از دست داد؟ محمدعلی همایون کاتوزیان در مقاله ای با عنوان، ایران جامعة کوتاه مدت به ارتباط میان درازمدتی استبداد و کوتاه مدتی جامعه می پردازد.
یرواند آبراهامیان این پناه گرفتن استبداد در پشت «قوانین دموکراتیک» را دقیق تر می شکافد به گونه ای که به نحوی روشن تر (به تصوير صفحه مراجعه شود)می توان فهمید که چرا به رغم مدرنیزاسیون و ایجاد کارخانه های فولاد و راه آهن و مهم تر از همه دولت مدرن مرکزی و ایجاد پارلمان ، هم چنان استبداد ایرانی قبراق و سرحال به زندگی اش ادامه داد: «رضاشاه این نظام نامة انتخاباتی را هم چنان حفظ کرد اما ورود به مجلس را به دقت تحت نظارت خود درآورد...