ملخص الجهاز:
"بعد اگر یک فیلمسازی و یا یک بازیگری و یا یک نویسندهای دوتا کلام بگوید که بیربط باشد بلافاصله همه میخواهند محاکمهاش کنند که تو چرا این حوزهی متعالی هنر را اشغال کردهای؟ خوب دوستان عزیز، شما که نمیتوانید مهندسی فرهنگی مملکت را بنویسید، نباید از شما سؤال کرد که شما چرا این حوزه را اشغال کردید؟ چرا با شجاعت نمیآیید اعلام کنید که ما نمیتوانیم، دیگران بیایند و یک فکری بکنند؟ خلائی که سینمای تاریخ مذهبی ایران دارد چیست؟ آیا ضرر اصلی از جانب نبود مدیریت برای رابطهی بخش پژوهشی با هنرمند و تصویرساز است؟ و یا ضعف هر یک از این دو به صورت جداگانه؟ واقعیتش این است که آن چیزی که بخواهیم بگوییم که خلاء سینمای دینی یا دارای تفکر انقلابی و یا برگرفته از قرآن در کشور ما چیست، این خلاء خودش معلول سینما است و اساسا خود سینما مشکل دارد.
میتوانیم بایدهایش را عنوان کنیم ولی نمیتوانیم به آن زیاد ایراد بگیریم و بگوییم که مثلا اینگونه باید میبود و نیست، چون اصل سینما اساسا دچار یک تزلزل اساسی است، سینمای دینی هم تابع آن است.
ما با ایجاد سیستم به جای تسهیل در روند کار، مزاحم ایجاد میکنیم، همه به شورای نگهبان ایراد میگیرند، که شورای نگهبان چرا یک عده را رد میکند؟ شما کافی است 5 نفر دور هم بنشینید و بگویید که خوب باید فلان کار را بکنیم، حسن هم بگوییم بیاید؟ بلافاصله شورای نگهبانی فکر میکند که نه آقا، حسن برای چی بیاید؟ انگار این خلق ما شده است."