بدیهی است که اداره کشور بزرگی که اقیانوس متلاطمی از مشکلات گوناگون و توطئه های استکبار شرق و غرب آن را احاطه کرده، آن هم بر مبنای اسلام که تفاوت کلّی و اساسی با همه نظامهای موجود دارد و برای اولین بار- پس از چهارده قرن- به میدان عمل آمده است، کاری است بس دشوار و سنگین؛ و با توجه به سه نمونه فوق از کتاب و سنت، باید با نظم و دقت کامل و بصیرت عمیق، بهترین و نزدیکترین راه های برخورد با مشکلات و حل ریشه ای آنها را پیدا کرده و راه را برای رسیدن به یک نظام صد در صد اسلامی هموار کنیم؛ و بدیهی است هر گونه حرکت و کاری که بدون توجه به روش فوق انجام گیرد نه آنکه هیچ یک از مشکلات موجود را برطرف نمیکند، بلکه خود موجب تشدید و مضاعف شدن مشکل شده و یا ایجاد مشکلی جدید مینماید و نمونۀ آن در بعضی موارد مشاهده شده که فرد یا افراد معدودی با اطلاعاتی ناقص و بدون توجه به جوانب امر و واقعیات و امکانات موجود، به طور خام و سطحی، پشت درهای بسته تصمیمی به عنوان راه حل یک مشکل اتخاذ میکنند و قبل از این که چاه را بکنند منار را میسازند و بجای اینکه ابروی قضیه را درست کنند، چشمش را هم کور میکنند!