خلاصة:
یکی از مراحل مهم برنامه ریزی فضایی، تعیین مساحت موردنیاز (تقاضا) کاربری های مختلف می باشد. در این خصوص معمولا تقسیمات سیاسی و مدیریتی به عنوان واحد تقاضا مورد توجه قرار گرفته و مساحت موردنیاز هر واحد با استفاده از روش های رگرسیون آماری، مدل های اجتماعی- اقتصادی و یا برنامه ریزی چند هدفه، محاسبه می شود. در این تحقیق ابتدا با لحاظ نمودن تقسیمات سیاسی و مدیریتی و همچنین قابلیت ها و پتانسیل محدوده مورد مطالعه، واحدهای همگن مدیریتی – محیطی به عنوان واحدهای تقاضای کوچکتر تعریف شد. سپس تقاضای محصولات کشاورزی با استفاده از روش برنامه ریزی چند هدفه که شامل دو هدف، پنج محدودیت و بیست و دو متغیر می باشد، محاسبه شد. مدل توسعه داده شده با استفاده از نرم افزارهای GAMS 23.7 و ArcGIS 10، برای برآورد تقاضای محصولات کشاورزی بخشی از استان اصفهان در سال 1394 پیاده سازی شد. به منظور ارزیابی واحد تقاضا، در این تحقیق، واحدهای همگن مدیریتی – محیطی به عنوان یک نوع واحد تقاضای ریزدانه با دو واحد تقاضای درشت دانه شامل دهستان و محدوده جغرافیایی تحت پوشش نقاط جمعیتی مقایسه گردید. نتایج حاصل شده دلالت بر اولویت بالاتر واحد تقاضای ریزدانه داشته و مبین آن است که به منظور تدقیق میزان تقاضای کاربری ها نیاز است تا با مدنظر قرار دادن قابلیت ها و پتانسیل محدوده مورد مطالعه، از واحدهای تقاضای ریزدانه در تعیین میزان تقاضای کاربری استفاده شود.
ملخص الجهاز:
Goal Programming در بررسي مطالعات گستردهاي که در زمينه استفاده از برنامه ريزي خطي چند هدفه براي تعيين مساحت بهينه کاربريها در بخش کشاورزي انجام شده است ، مي توان گفت که در غالب مطالعات واحدهاي تقاضا به صورت واحدهاي درشت دانه ١ (کل منطقه مورد مطالعه و يا تقسيمات سياسي و مديريتي مانند شهرستان، بخش و دهستان) در نظر گرفته شده و پتانسيل و قابليت زمين در تعيين ميزان تقاضاي هر کاربري در نظر گرفته نشده است .
در اين مقاله با در نظر گرفتن واحدهاي تقاضاي ريزدانه و استفاده از روش برنامه ريزي آرماني وزني، محاسبه ميزان تقاضاي محصولات عمده کشاورزي براي شهرستان برخوار و ميمه واقع در استان اصفهان انجام شده است .
سپس ، به منظور تعيين ميزان تقاضاي هر محصول، يک مدل برنامه ريزي خطي براي هر واحد توسعه داده شده و به بهينه سازي اهداف درآمد خالص و هزينه توليد، با در نظر گرفتن محدوديت هاي مربوط به زمين ، آب، نيروي کار، ماشين آلات و الگوي کشاورزي پرداخته شده است .
(به تصویر صفحه رجوع شود) شکل (٥) الگوي کشت بدست آمده با استفاده از سناريو اول، براي گندم و جو (الف )، ذرت (ب)، خربزه و هندوانه (ج) و يونجه (د) (بر حسب هکتار) بحث و نتيجه گيري در اين پژوهش به منظور تعيين ميزان تقاضاي محصولات کشاورزي، به بهينه سازي يک مسئله برنامه ريزي خطي چند هدفه با اهداف بيشينه نمودن درآمد خالص و کمينه نمودن هزينه توليد، با در نظر گرفتن محدوديت هاي زمين ، آب، نيروي کار، ماشين آلات کشاورزي و الگوي کشت پرداخته شده است .