خلاصة:
نوشتار پیش رو به یکی از مباحث مهم مهدویتپژوهی به نام «معرفتشناسی مهدویتپژوهی» میپردازد. رویکرد معرفتشناسی در حوزه مهدویتپژوهی رویکرد بیرونی و درجه دو است و در این نگرش، ابتدا واژگانی چون معرفت، معرفتشناسی، مهدویتپژوهی و معرفتشناسی مهدویتپژوهی، مفهومشناسی شده و سپس به گونههای معرفت و چگونگی بهکارگیری آنها در حوزه مهدویتپژوهی پرداخته میشود. در فرایند بحث نیز به ساختار الگویی معرفتشناسی اشاره شده و الگوی مبناگرایی را به عنوان الگوی معرفتشناسی مهدویتپژوهی به خدمت خواهیم گرفت. در فرایند کار به قضایای بدیهی و نظری _ که محور ساختار مبناگرایی است و نیز به ساز و کار تفریع قضایای نظری به بدیهی خواهیم پرداخت. در ادامه به قضایای بدیهی در حوزه مهدویتپژوهی همچون قضایای بدیهی عقلی، قضایای شهودی و قضایای برگرفته از نصوص دینی مانند آیات و روایات مبادرت میشود. در پایان نیز به گونهشناسی روایات مهدویت همچون روایات نمادین، سمبلیک، اخباری، ملاحمی، رمزی و... میپردازیم.
This paper highlights an important issue called 'epistemology of research on Mahdism'. The epistemological approach of the research on Mahdism follows the outer second-degree approach and attitude. In doing so، the terms such as knowledge، epistemology، and epistemology of research on Mahdism، are explained in concept and then it is discussed how will be possible to apply the knowledge in the field research on Mahdism. In the process of discussing the epistemology، a role model that will serve research on Mahdism from epistemological point of view is employed and foundationalism is considered as a pattern. In the process of the essay، the theoretical and axiomatic propositions will be clarified and then mechanism of rendering theoretical to axiomatic propositions in foundationalism will be explained. In the following sections، the theorems of the obvious and evident will be addressed alongside areas such as intellectual research on Mahdism، intuitive theorems and propositions drawn from religious texts such as the Quran and traditions of the Imams. At the end، we define a typology of the messianic traditions، narratives، symbols، symbolic signs، The news، Malahamy، emblematic signs.
ملخص الجهاز:
همچنین با توجه به این که بسیاری از نصوص مهدویت همچون «دجال»، «طلوع خورشید از مغرب» و «کسوف و خسوف در یک ماه» و موارد دیگر در قالب نصوص نمادین، تمثیلی و سمبلیک تعریف میشوند، چگونه و با چه ابزاری میتوان آنها را معرفتشناسی نمود و نیز چگونه آنها پایه و مبنای گزارههای نظری مهدویتپژوهی قرار میگیرند؟ عام بودن معرفت در حوزه معرفتشناسی مهدویتپژوهی معرفتی که موضوع معرفتشناسی است، یک بار به معنای مطلق آگاهی و علم است که شامل همه انواع معرفت، همچون «معرفت تصوری و مفهومی» و شامل «معرفت تصدیقی و گزارهای» و نیز شامل حال «معرفت حضوری و شهودی» است و بار دیگر به معنای خاص است که تنها شامل حال معرفت تصدیقی و گزارهای میشود که یکی از اقسام معرفت عام به شمار میرود که از آن در نگرش جدید معرفتشناسی به باور صادق موجه تعبیر میکنند.
درباره توجیه و تصدیق معارف مهدوی، آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که هر کدام از آنها میتوانند به عنوان پایه و اساس قضایا و گزارههای نظری مهدویت نقش ایفا نمایند و نیز هر کدام میتوانند زمینهساز انبوهی از معرفتهای گزارهای مهدویتپژوهی باشند که در این قسمت تنها به تطبیق و تحلیلی یک آیه پرداخته شد که البته همین رویه و فرایند را میتواند در بقیه آیات مهدوی و نیز در روایات پرشماری که در این عرصه مطرح است، اجرایی و عملیاتی کرد.