ملخص الجهاز:
"حافظ که هنرمند سخن است و هنرمندانهترین ترفندها و نیرنگها را در فسانه فسون رنگ به خدمت گرفته است نیک میداند که مؤثرترین ترفند و شگردی که با آن میتواند اندیشهها و خواستههای خود را بیان کند همانا پرسیدن به شیوهای هنری است؛ بنا بر این با ابتکاری ویژه و بیانی هنرورانه جملههای پرسشی را با انگیزهها و نشانههای گونهگون هنری در سخن خود به خدمت گرفته است،که تنها زیبا شناس ژرف کار و خرده سنج است که با باریک بینی و سخن سنجی و ژرفکاوی میتواند راز نهان ترفندها و شگردهای هنری را دریابد و بگشاید و تا حد بسیار بالایی به درک واقعی مقصود و غرض سخنور نزدیک گردد تا بتواند گزارشی دقیق و کامل از سخن خواجه به ادب پژوهان و دوست داران او پیشکش نماید.
3 شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل#کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟ همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر#نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها؟ (غزل 1،بیتهای 5 و 6،ص 97) حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج#فکر معقول بفرما،گل بیخار کجاست؟ (غزل 19،بیتهای 9،ص 106) دلی که غیب نمای است و جام جم دارد#ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد؟ (غزل 119،بیت 1،ص 156) کی کند سوی دل خسته حافظ نظری#چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد؟4 (غزل 124،ب 9،ص 160) کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟#یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد (غزل 161،ب 1،ص 181) (1)-خواجه بزرگ میفرماید:ای باد صبا!از آن کولی شاد و سرمست چه آگاهی داری؟حالش چگونه است؟ (2)-خواجه سخن میفرماید:خوش آمدی،پرنده مبارک قدم که پیغام خوش میآوری،آمدنت به خیر باد،چه خیر باد،چه خبر داری؟دوست کجاست؟ راهی که به جانب دوست میرود کدام است."