ملخص الجهاز:
"بیادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد اعتراض به بداخلاقیها میتواند نشانهی خوبی باشد چون خبر از آن دارد که هنوز مرزی بین خوشاخلاقی و بداخلاقی هست.
اما چه باید کرد وقتی که میبینیم خود این گلایهها نیز گرفتار بداخلاقی هستند.
کسی که از رفتار ناشایست فردی دیگر بهصورتی ناشایست و بلکه بدتر گلایه میکند و عمل خود را عین اخلاق میپندارد در وضعی بدتر گرفتار است.
در شرایطی که منافع و اهوا، مرز بین خوشاخلاقی و بداخلاقی هستند و چون منافع و اهوا متکثرند این مرزها نیز متکثرند، در واقع دیگر مرزی نمانده است.
. اما چرا چنین نیازی به تببین چیستی منشأ و فعل اخلاقی پیدا شده است؟ آیا وقتی در گذشته سخن از ادب میرفته و سعدی میگفته که: زیان میکند مرد تفسیردان/ که علم و ادب میفروشد به نان، این سئوال ایجاد میشده که منظور از «ادب» در اینجا چیست و مرد تفسیردان چه چیز را به نان میفروشد؟!"