خلاصة:
یکی از چالش هایی که در خوانش آثار نگارگری وجود دارد تحلیل نظامند مفاهیم و معناهای اثر است. این نوع خوانش در کنار تحلیل های صوری می تواند به شناخت ارزشهای نگارگری ایران کمک بزرگی بکند. از همین رو در مکاتب مختلف، روشهایی در خوانش محتوایی اثر به صورت بنیادی پرورش یافته است و برخی از آنها در خوانش نگارگری ایران توسعه یافته اند، نقد هایی چون نقد مضمونی و نقد بینامتنی از این دسته اند. یکی از این روشهای نو «شمایل شناسی» می باشد که قابلیت فراوانی در تحلیل نظامند ابعاد مغفول اثر دارد. این پژوهش با هدف خوانش زمینه گرایانه محتوی متون نگارگری، و نیز با هدف توسعه خوانش شمایل شناختی در نقد نگارگری ایران انجام شده است. بدین منظور نگاره «نبرد کیخسرو و شیده» مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که این روش نقد براساس اطلاعات اجتماعی، تاریخی، پیشمتنهای اثر و نماد شناسی دوره خلق اثر صورت می گیرد، در مرحله اول پژوهش از طریق مطالعات اسنادی گردآوری اطلاعات شده است، سپس طی دو مطالعه تطبیقی «ترکیببندی» و «نمادهای بصری» اثر واکاوی شده اند. شناخت اجتماع دورهیی که نگاره در آن کار شده، میتواند در رازگشایی اثر بسیار مهم باشد، همچنین اشراف به بن مایههای پنهان داستان و شناخت فرهنگی که داستان وابسته به آن است ، جهت خوانش تصویر و فهم درست اثر به نگرنده یاری می رساند . این پژوهش نشان می دهد که تقسیم بندی صفحه به دو سو ، همراه با تعادل رنگی میان اجزا تشکیل دهنده اثر ، حالت گرفت و گیر که بجز در شخصیتهای اصلی داستان ، در محیط نیز حضور دارد ، تقابل دو سپاه را تشدید کرده و تمام این موارد حالت رزم را در صفحه ، بر خلاف رویه تصویر که افراد کمی از دو سپاه را نشان میدهد را تداعی می نماید. از سوی دیگر با تکیه بر نوشتار متن نگاره و تطبیق آن با مبانی دینی و باورهای عهد صفویه می توان به رمزگشایی از این اثر پرداخت و در این راستا تشابهاتی میان شخصیتهای ملی ، مذهبی و تاریخی در ایران برقرار نمود.