خلاصة:
انسان در هیچ برههای از زمان، بیارتباط نزیسته است. همچنان که دین در جوهرة خود از مقولة ارتباط است. این مقاله، با تکیه بر ارتباط انسانها با یکدیگر به ابزار اساسی این ارتباط یعنی رسانه میپردازد. بعد از تعریف ارتباط و رسانه و ذکر اقسام رسانه، رویکردهای محتوامحور و فناورمحور به رسانه بیان و نقادی شده و رویکرد اعتدالمحور در باب تاثیر رسانه بر مخاطب و پیام دینی مطرح شده است.
نظریة محتوامحور، برای رسانهها فقط جنبة ابزاری قائل است. رسانه بیهیچ دخل و تصرفی در محتوای پیام، تنها یک کانال ارتباطی برای انتشار پیام است. طرفداران این نظریه خود دو گروهاند: برخی مخاطب را در برابر محتوای پیام منفعل میدانند و گروهی وی را تا حدودی پویا و فعال تلقی میکنند. جریانهای اوانجلیستی و نئواوانجلیستی از این قبیل هستند.
نظریة فناورمحور، معمولا به تقابل ذاتی بین دین و رسانه معتقد است. طرفداران این نظریه معتقدند که رسانه به منزله دین جدیدی خود را بر انسان امروز تحمیل میکند. در این نظریه، رسانه نه بسان کانال ارتباطی پیام، بلکه به خود پیام تبدیل شده است.
این مقاله، با پرداختن به وجوه ضعف و قوت دو نظریه بالا، از رویکرد اعتدالمحور دفاع و بیان میکند که دین و رسانه در تعامل جدی با یکدیگرند؛ دین بر رسانه و متقابلا رسانه بر دین تاثیر میگذارد
People can never live without communication. Religious is a kind of communication so in this paper we have tried to emphasize on the media as the main channel of communications. In this article at first the definition of communication and media as well as different kinds of media, the content based and technological based approach to the media has been discussed and reviewed then the moderation based approach for the effect of media on audiences and religious message has been designed.
The content based theory sees media just as a medium, in this approach media is just a channel and it never manipulate or create the content of the messages. The advocates of this theory divided in two groups: the audiences are passive in their reaction to the media s messages in the first group point of view .However the second group considered the audiences as an active one. The evangelistic and neo evangelistic movements belong to these kinds of theories.
The other theory which has been discussed in this paper is technological based theory which has considered media and religious interact.
Also the theorists believe that media is a new kind of religious which has been imposed on modern man. In this paper media is not considered as a channel or even as a message itself .indeed the advantages as well as disadvantages of both theories has been studied so the mediatory based approach has been defended in the paper we indicate that the media and religious interact ; so the media has an effect on the religious and vice versa .
ملخص الجهاز:
به راستی، در دنیای امروز، به چه اندازه رسانهها در تکوین و تحکیم اعتقادات دینی انسان مؤثرند و چه میزان از هویت دینی ما برگرفته و برساخته از رسانههای نوین است؟ آیا تکنولوژی رسانهای، اساسا میتواند زمینة رشد و مسیر ارتقای معرفت دینی را هموار سازد؟ آیا رسانههای نوین به خاطر اقتضائاتی خاص، در انتقال مفاهیم دینی دچار محدودیت نیستند؟ نگرشها و زمینههای معرفتی مخاطب رسانهها، تفاوتهای فردی و ساختارهای اجتماعی آنان، تا چه اندازه در این زمینه اثرگذارند؟ آیا میتوان ادعا کرد که رسانههای جدید در شناخت و فهم انسان معاصر از جهان تصرف کردهاند و به جای انتقال پیام دینی، خود تبدیل به دین جدیدی شدهاند؟ رسالت این مقاله، پاسخگویی به سؤالهایی از این قبیل است.
بر طبق رویکرد محتوامحور رسانه بیهیچ دخل و تصرفی در محتوای پیام، فقط یک کانال و مجرای ارتباطی برای انتشار پیام است و در اینکه آیا مخاطب در برابر پیام منفعل و غیرپویاست و یا حق انتخاب و گزینشگری دارد؛ در میان طرفداران این نظریه اختلاف وجود دارد.
جریانهای دینی که به رسانه فقط بسان یک ابزار برای انتقال پیام توجه کردهاند، به زیرساختهای ایدئولوژیک رسانهها که با سکولاریزم گره خورده چندان توجه نکرده و یا تأثیر آن را بسیار کمرنگ میبینند و با تمرکز بر احساسگرایی ــ به جای خردگرایی ــ مخاطب خود را به سمت دین سوق میدهند، در حالی که استفاده از تحریک عواطف و تزریق احساسات و هیجانات، به منظور تقویت یا تغییر معرفت دینی، بدون رویکردی خردگرایانه به دین، اثر آنی و موقت خواهد داشت و مخاطب را به حاشیه دین ــ و نه متن دین ــ خواهد کشید.