خلاصة:
یکی از مشکلات کنونی دنیای کار، عدم حضور متناسب زنان با توجه به شایستگیهای آنان از نظر تحصیلات عالی و تجربه در پستهای مدیریتی است. عوامل متعددی میتواند در این مساله نقش داشته باشد. بر همین اساس هدف این تحقیق شناسایی موانع ارتقای زنان به پستهای مدیریتی میباشد. برای دستیابی به هدف فوق در این تحقیق هشت فرضیه مطرح شده است. روش تحقیق توصیفی بوده و جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تشکیل داده اند. به منظور گردآوری دادههای تحقیق از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است.برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز آزمونهای آماری کلموگروف-اسمیرنوف و آزمون t-test به کار رفته است. نتایج بررسی نشان میداد که کلیشه جنسیت، تبعیض جنسیت، تضاد بین کار و خانواده، تضاد بین فرهنگ و خانواده، عدم حمایت رهبر سازمان، عدم حمایت خانواده، روابط در کار و سقف شیشهای از موانع ارتقای زنان به پستهای مدیریت محسوب میشوند.
ملخص الجهاز:
"این موضوع نه تنها در کشورهای در حال توسعه، بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز هنوز در حد یک مسأله باقی مانده است و صاحب نظران نتوانستهاند آنگونه که باید و شاید پاسخی برای آن بیابند؛ بر همین اساس نیز با توجه به مطالب ذکر شده، مسأله اصلی این تحقیق شناسایی موانع ارتقای زنان به پستهای مدیریتی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز میباشد.
بر پایه آنچه از نظر پژوهشی و نظری مرور گردید، کلیشه جنسیت، تبعیض جنسیت، تضاد بین کار و خانواده، تضاد بین فرهنگ و خانواده، عدم حمایت رهبر سازمان، عدم حمایت خانواده، روابط در کار و سقف شیشهای به عنوان موانع ارتقای زنان به پستهای مدیریتی شناسایی و در قالب فرضیه های تحقیق ارائه شده است.
به طور کلی، با توجه به جدول (3) می توان نتیجه گرفت که کلیشه جنسیت، تبعیض جنسیت، تضاد بین کار و خانواده، تضاد بین فرهنگ و خانواده، عدم حمایت رهبر، عدم حمایت خانواده، روابط در کار و وجود سقف شیشه ای جزو موانع ارتقای زنان به پست های مدیریتی می باشد.
بحث و نتیجهگیری در این تحقیق موانع ارتقای زنان به پستهای مدیریتی بر پایه هشت متغیر کلیشۀ جنسیت، تبعیض جنسیت، تضاد بین کار و خانواده، تضاد بین فرهنگ و خانواده، عدم حمایت رهبر، عدم حمایت خانواده، روابط در کار و وجود سقف شیشهای مورد بررسی قرار گرفته و نتایج زیر از آزمون فرضیههای تحقیق به دست آمده است."