ملخص الجهاز:
*** عنوان «اسلام ایرانی» یا به عبارت کاملتر، اندر اسلام ایرانی: چشماندازهای معنوی و فلسفی آن، که هانری کربن برای شاهکار خود برگزیده است، از یک جهت عنوانی برانگیزاننده و جالبنظر است و از جهت دیگر البته ممکن است جلوه زنندهای داشته باشد.
هرچند در اثر حاضر کربن به این وجه نیز نظر دارد، ولی این موضوع فقط از وجوه فرعی بحث اوست و همانطور که در ادامه خواهیم دید اصل بحث او چیز دیگری است.
حتی عنوان «حکمت اسلامی ـ ایرانی» نیز وافی به بیان مقصود نیست، زیرا صرفا آن نوع حکمت اسلامی که در ایران زمین شکل گرفته است،در اینجا مورد نظر نیست، بلکه هدف وی بحث درباره اسلام است آنگونه که بر ذهن و ضمیر ایرانی پدیدار شده است.
بنابراین، دراینجا وقتی سخن از «اسلام ایرانی» به میان میآید، هرگز اسلامی که ساخته ایرانیان است یا حتی اسلام آنگونه که در ذهن و ضمیر ایرانیان شکل گرفته است، در مد نظر نیست.
تجلی حقیقت امتیازی خاص یک قوم و نژاد نیست و همواره در طول تاریخ، هم پیش از اسلام و هم پس از اسلام، در میان همه ملل و اقوام، کسانی برخوردار از چنین درک جامعی نسبت به دین وجود داشتهاند و اساسا هدف همه مقایسهها و تطبیقهایی که کربن در جای جای آثارش یادآور میشود، همین است.
سؤال دیگر که در اینجا مطرح میشود، این است که اگر بپذیریم فحوای اسلام ایرانی، این نیست که ایرانیان دخل و تصرفی در اسلام داشتهاند و اسلام ایرانی همان اسلام ناب است، اما این تعبیر از جهت دیگری نیز میتواند تعبیر زنندهای باشد.