ملخص الجهاز:
معناشناختی رودخانه در مرکز پادشاهی ایران باستان اثر:فرانسوا کورنییو Fransios Cornillot معصومهء قدیمی سیاه پیرانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) ابتدا از شهر «شوش»و رودخانهای که از آن میگذشت،آغاز میکنم و آنچه«هرودوت» (1؛188)در این باره برایمان باز میگوید: «هنگامی که شاهنشاه بزرگ به لشکرکشی میپردازد،آذوقه و چارپایانی به همراه دارد که از سرزمین خودش به عمل آمده است؛و در این میان آب رودخانهی«کواسپس»1که از نزدیکی شوش میگذرد،از اهمیت خاصی برخوردار است،زیرا پادشاه جز آب این رودخانه،آب دیگری نمیآشامد.
اما خبر را-که احتمالا قابل اطمینان است، چون توسط هرودوت بیان شده-که تنها آبی که پادشاه میآشامد،آب رودخانهی «کواسپس»است،چگونه تعبیر میکنیم؟ این امر ما را به قلب آنچه میتوان ایدئولوژی شاهنشاهی ایران باستان نامید، رهنمون میشود و برای ورود به این حیطه-و به ناگزیر درک عمیق مفهمومی که هرودوت برایمان بازگفته(به شکلی قابل ملاحظه و بیاینکه حتی خود معنای حقیقیاش را درک کرده باشد)-لازم است که نخست برخی از سکههای دوران ساسانی را که نزدیک به هزار سال بعد ضرب شدهاند،بررسیم و سپس به گواهی مهمی که«کوئینت کورس»4(کوئینتوس کورتیوس)برایمان باقی گذاشته است،باز گردیم.
در اینجا سؤال تازهای مطرح میشود:از سویی میدانیم که ویژگی پادشاه ایران باستان این است که تجسمی از«اپام نپات»،حمایتکنندهء«خورنه» (فرّهء12اعماق آبهای پاک)باشد و از سوی دیگر چنانکه آمد،باید فقط آب «هوسپا» (*Hwaspa) ،رودخانهی نیک اسب را(که معنای آن رودخانهای است که اسب خوب در اختیار دارد)بنوشد.
اکنون میتوان اطمینان داشت که حضور این اسب جنگی اسطورهای به عنوان تجسمی از «خورنه»دریافت شده از سوی مهر(میثره)،امری نیست که تنها به داریوش سوم اختصاص داشته باشد،بلکه به صورت بالقوه باید در فرمان پیشروی تمام (به تصویر صفحه مراجعه شود) پادشاه پارسی بازتاب میداشت.