خلاصة:
بدون شک، پیامبر خاتم خیرالناس و خیرالبشر و سید و سالار همه انبیاء و رسولان است. آیا بعد از آن حضرت کسی به چنان مقامی رسیده یا نرسیده، و اگر رسیده، کیست؟ مامون الرشید عباسی مجلس مناظرهای با جمعی از محدثان و متکلمان برگزار کرد و با آنها به گفتگو نشست. آنها ابوبکر را خیرالبشر میشناختند و مامون امام علی را. این نوشتار، بخشی از آن مناظره طولانی را که بر محور آیه غار است، مورد نقد و بررسی قرار داده و استدلالات مامون را محکم دانسته و توضیحاتی نیز بر آن افزوده است.
ملخص الجهاز:
سؤال مأمون از وی این بود که آیا دعای آن حضرت مستجاب شد یا نه؟ اگر مستجاب شد، آیا مفضول را فرستاد؟ آیا خدا فاضل و مفضول را تمیز نداد؟ کسی که علی را محبوبترین خلایق نمیداند، یا باید بگوید دعای پیامبر مستجاب نشده، یا مستجاب شده، ولی محبوبترین نیامده، یا خدا ندانسته که محبوبترین کیست؟ اسحاق متحیر ماند و برای اثبات عقیده خود به سراغ آیه غار رفت.
سؤال این است که آیا آرامش نداشتن ابوبکر و حزن و اندوهی که پیامبر از آن نهی کرده است، اطاعت بود یا معصیت؟ اگر گفته شود: اطاعت بود، غلط است؛ زیرا پیامبر خدا هرگز از اطاعت خدا نهی نمیکند؛ چرا که نهی از اطاعت خدا حکیمانه نیست.
آیا چنین استدلالی صحیح است؟ اگر پیامبر از نزول سکینه آسمانی بینیاز است، چرا قرآن کریم درباره جنگ حنین که مسلمانان از کثرت جمعیت خود مغرور شده بودند، و چنان گرفتار شدند که نتوانستند از کثرت جمعیت خود طرفی ببندند، فرمود: { ثم أنزل الله سکینته علی رسوله وعلی المؤمنین } (توبه: 9، آیه26).
نتیجه از آن جا که اعتقاد به افضل بودن امام علی بعد از مقام نبوت ختمیه از پشتوانه استدلالی محکم و براهینی مستحکم برخوردار است، و اعتقاد به افضل بودن ابوبکر بعد از آن مقام والا از حمایت ادله محکمی برخوردار نیست، سعی شد که با استناد به مناظره مأمون با متکلمان و محدثان معاصرش، از نکات ظریفی که در آیه غار مطرح است و ممکن است به خاطر ساده اندیشی از آنها استفادههای غلط بشود، استفادههایی کنیم که از خطر تفسیر به رأی و دور ماندن از معارف قرآنی مصونیت بخشد.