خلاصة:
نظریه اخلاقی ابن سینا در زمره نظریه های فضیلت گرایی قرار می گیرد. وی نظریه اخلاقی خود را با بحث از سعادت به عنوان غایت نهایی زندگی انسان آغاز می کند و سعادت نهایی انسان را در «قرب به خداوند متعال» و راه رسیدن به مقام قرب را کمال در عمل و نظر می داند. بنابراین سعادت حقیقی انسان در کمال قوه نظری و عملی اوست. کمال قوه عملی در این است که انسان به ملکه عدالت برسد و قوای شهوی و غضبی را تحت کنترل قوه عاقله درآورد و فضائل حکمت، شجاعت و عفت را کسب کند. همچنین کمال قوه نظری در آن است که انسان به حقایق همه اشیا علم پیدا کند و عالم عقلی مضاهی با عالم عینی باشد. ابن سینا فضائل را به فضائل نطقی (یا عقلی) و خلقی تقسیم می کند که فضائل نطقی، فضائل نفس هستند و فضائل خلقی، فضائل بدن اراده کننده در نگاه او، راه رسیدن به فضائل اخلاقی، رعایت قاعده اعتدال است و نکته مهم در نظریه وی، اکثری دانستن این قاعده است. در این مقاله سعی شده است جهات ابتکاری نظریه اخلاقی ابن سینا در مقایسه با دیگر حکمای اسلامی نیز بیان شود.
Avecinna''s ethical theory is classified within ethical virtue-oriented theories. He begins his ethical theory by discussing salvation as the ultimate purpose of human life. In his viewpoint، ultimate salvation of human is achieved though «closeness to God almighty». The way of reaching closeness is perfection in practice and opinion. Therefore، human real salvation is in his perfection of theoretical and practical strength. Reaching the sovereign of justice demands perfection of the practical strength and bringing sensual and anger forces under the control of rational force and it requires Hikmat، courage، and modesty virtues. The perfection of theoretical force is that human will be aware of the realities of all objects، and wisdom (subjective) world is similar to the objective world. Avicenna has divided virtues into logical virtues (rational) and mood virtues in that the logical virtues are the soul virtues and mood virtues are virtues of the willed body. Observing the principle of moderation is the way of obtaining ethical virtues. The important point about Avicenna''s theory is that for him، the moderation principle is known as accepted by the majority. It has also been attempted to mention the innovative aspects of Avicenna''s ethical theory in comparison to other Islamic scholars.
ملخص الجهاز:
(ارسطو، 1385: 64) ابتکار حکمای اسلامی این بود که قاعده اعتدال ارسطو را در مورد عملکرد قوای نفس به کار بردند و همه فضائل اخلاقی را ناشی از اعتدال سه قوه عقل، شهوت و غضب و نیز رذایل را ناشی از افراط و تفریط قوا دانستند.
(ابنسینا، 1375: 3 / 337 ـ 335 و 345) اما ابنسینا سعادت نفس انسان را صرفا ادراک معقولات نمیداند؛ بلکه نفس بهسبب مشارکت با بدن، افعال دیگری نیز دارد که از طریق آنها سعادتهای دیگری برای نفس حاصل میشود و شرط حصول این سعادتها انجام افعال مطابق با عدالت است؛ عدالت ملکهای نفسانی و عبارت از توسط نفس و قوای آن در شئون خویش بین اخلاق متضاد، یعنی افراط و تفریط است.
(همان: 373) نکته مهم در مورد تعریف فضیلت عدالت از نظر ابنسینا این است که وی یکبار آن را جزء فضائل اخلاقی مربوط به بدن ذکر مینماید و آن را هیئت استعلایی نفس و انقیاد قوای بدنی از نفس ناطقی بیان میکند.
شجاعت از منظر اول ـ یعنی توجه به طبیعت و معنای شجاعت ـ تضادی با جبن و تهور ندارد؛ چون معنا و طبیعت آن در غایت بعد با هیچیک از آنها نیست؛ بلکه امری متوسط است که افعال خاصی از آن صادر میشود؛ ولی در این منظر، بین جبن و تهور، تضاد وجود دارد و طبیعت و معنای آنها در غایت بعد از یکدیگر است؛ اما از منظر دوم، شجاعت برای نفس انسان باعث ایجاد حالت مدح و ستایش است و جبن و تهور نیز حالت پستی و حقارت را پدید میآورد.