خلاصة:
در چند دهه اخیر در سایه انتشار شمار قابل توجهی از ترجمههای فارسی قرآن کریم، مقوله «نقد ترجمههای قرآن» نیز به عنوان حوزهای نوپا در پژوهشهای علوم قرآنی شناخته شده که انتشار شمار فزاینده این دسته از آثار در قالب مقالات، کتب و پایان نامههای دانشگاهی خود گواهی گویا بر این مدعاست. بررسی این آثار مبیّن این واقعیت است که بخش قابل توجهی از آنها متاثر از یافتههای نوین دانش زبان شناسی به موضوعاتی چون نقد نحوی، صرفی، واژگان، بلاغی، سبکی و گفتمانی اختصاص یافته است که در جای خود اهمیت و ارزش انکارناپذیر دارد. این مقاله بر آن است تا ضمن نقد برخی از معانی مندرج در کتب فرهنگ لغت، با رجوع به روایات تفسیری، به ارائه رویکردی پیشنهادی در خصوص معادل گزینی برخی از واژههای قرآنی برآید و در نهایت ترجمههای ارائه شده از برخی واژگان قرآنی را مورد نقد و بررسی قرار دهد.پر واضح است که در کنار پرداختن به این دسته از روایات، رجوع به فرهنگهای لغت عمومی و اختصاصی با هدف به تصویر کشیدن نسبت و جایگاه این دسته از روایات با فرهنگهای موجود اجتناب ناپذیر مینماید. به باور نویسندگان، این رویکرد پیشنهادی میتواند به عنوان رویکردی جدید در ترجمه و تفسیر آیات قرآن راهگشا باشد.
In recent decades, as a result of the appearance of a number of Persian translations of the Holy Quran, the area of "the criticism of Quranic translations" has been known as one of the newly-grown areas in Quranic studies. In this case, the growing number of works including papers, books and academics these are the revealing reason of this claim. The study of such works indicates that a significant number of these works inspired by the new findings of linguistics deals with issues such as syntactic, morphological, lexical, rhetorical, stylistic and discourse criticisms, which in their own are valuable.
This paper, through referring to the interpretive traditions, aims at suggesting a new approach in finding more exact equivalents for the Quranic words. In this case, five words in ten contemporary Persian translations were studied. It is obvious that in this study, referring to the general and specialized dictionaries is inevitable. In authors' belief, this approach can be revealing in translation and interpretation of Quran .
ملخص الجهاز:
"2) کلمه «درود» که در فارسی به معنای ستایش، سلام و آفرین است (انوری، 1381، ج4، ص3093)، نمیتواند معادل مناسبی برای واژه رحمت و استغفار باشد از این جهت کسانی مانند پاینده، فولادوند، مکارم، خرمشاهی، گرمارودی صادقی تهرانی و حداد عادل که واژه درود را برای صلوات خدا و ملائکه معادل قرار دادهاند از معنای روایی فاصله دارند مگر این که بگویند منظور از نیایش همان رحمت و مغفرت است که البته چندان قابل دفاع نیست.
کسانی که به چند معنایی قائلند نیز به هیچ وجه منکر وجود رابطه معنایی بین انواع معانی حرف نیستند و نباید باشند، زیرا اساس چند معنایی مبتنی بر وجود رابطه معنایی است والا باید آنها را جزء واژههای هم آوا هم نویسی قرار داد، ولی باید توجه داشت که شاید در برخی واژه این رابطه معنایی چندان واضح نباشد و این امکان وجود نداشته باشد که به معنای اصلی و مرکزی برگشت داده شوند.
هرچند بهره و نصیب افراد از عذاب آخرت نتیجه نامه اعمالی است که برای خود تدارک دیده اند لیکن در معناشناسی واژگانی این دو معنا مترادف و هم معنی یکدیگر نیستند و در جایی یکدیگر به کار نمیروند، بنابراین از آنجا که در روایت مذکور از امام علی(ع)، واژه قط در آیه (ص:16) به بهره و نصیب معنا شده است، لذا فقط ترجمه های گروه 2؛ یعنی ترجمه های فولادوند، مکارم، صفارزاده (با تسامح)، صادقی تهرانی و حداد عادل با معنای روایی قط هماهنگی دارد."