خلاصة:
توجه به روایت های رضوی نشان می دهد آن حضرت اعتقادهای نادرسـت مـردم دربارة خداوند را تصحیح کردند. عامه مردم از صفت هـای الهـی، تلقـی انسـان وار در ذهن داشتند. از نظر آنان گویی خداوند همانند انسان خشمگین می شود یا علم می یابد. امام رضا(ع ) با نفی انسان انگاری از خداونـد، صـفاتی همچـون آمـدن ، مکـر، اسـتهزاء، خدعه ، علم و ... را به گونه ای تفسیر کردند که مستلزم نقص در خداوند نباشد. در کنار این مسئله ، در روایت های رضوی نوعی روش عمل گرایانـه در اثبـات خداونـد قابـل مشاهده است . همچنین ایشان مسئله خفا و احتجاب الهی را پاسخ داده و آن را ناشی از گناهان انسان دانستند. امروزه در فلسفه دین ، مباحثی همچون ادله وجود خداوند، زبان دین و خفای الهی از زنده تـرین مباحـث بـه شـمار مـی آینـد و نظرهـای متعـددی در خصوص آنها ارائه شده است . این امور نشان می دهد توجه به روایت های نبوی و ولی از جمله روایت های رضوی می تواند زمینه ای برای طرح دقیق تر باورهای خداشناسـی به زبان امروزین فراهم آورد. این مقاله با روشی تحلیلی تلاش می کند برخی از مـوارد را با توجه به روایت های رضوی بیان کند.
ملخص الجهاز:
همواره نوعی انسان انگاری در میان مردم نسبت بـه خداونـد وجـود داشـته و ادیان ابراهیمی به ویژه اسلام درصدد زدودن این نحوة تفکر دربارة خداوند است .
همان گونه که در سخن امام رضا(ع ) روشن است و در تقریرهای جدید نیز بـه چشـم میخورد این استدلال مبتنی بر آثار و تبعات ناشی از باور انسان به خداوند است .
سؤال و جواب حضرت و آن مرد آن گونه که برای ما روایت شده چنین است : مرد گفت : پس چرا خداوند پنهان اسـت ؟ امـام رضـا(ع ) فرمودنـد: بـه دلیـل فراوانی گناه ، خلق گرفتار حجاب هستند اما بر خداوند هیچ امر پنهانی در هیچ لحظه از شب و روز وجود ندارد.
مـرد گفـت : پـس چـرا چشـم هـا او را درک نمیکند؟ حضرت فرمودند: به دلیل تفاوت میان خداونـد و خلـق او کـه چشـم خودشان و چشم دیگران آنها را درک میکند و نیز خداوند بـزرگ تـر اسـت از اینکه چشمی او را ادراک کند یا وهمی بر او احاطه یابد یا عقلی او را تعریـف 1 کند (نک : صدوق ، ١٣٧٨، ج ١ :١٣٢، بخشی از حدیث ٢٨).
شخصی دربارة این محجوبیت از آن حضرت پرسش میکند و حضـرت در ایـن خصـوص توضیح میدهند: «خداوند متعال متصـف بـه مکـان نمـیشـود تـا در آن مکـان قـرار گیـرد به گونه ای که در آن مکان بندگانش نسبت به او محجوب باشند بلکه مقصود آن است کـه آن 2 بندگان از ثواب الهی محجوب هستند» (نک : همان : ١٢٥، بخشی از حدیث ١٩).