خلاصة:
این جستار به بررسی گواهنمایی در زبان فارسی معاصر از دیدگاه ردهشناسی اختصاص دارد. گواهنمایی مقولهای دستوری است که نقش آن نشان دادن منبع اطلاع است. در آغاز، این مقولة دستوری و انواع ردهشناختی آن معرفی میگردد. با جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای مختلف از زبان گفتاری و نوشتاری فارسی معاصر و همچنین متون کلاسیک به دنبال پاسخ این پرسش بودهایم که آیا گواهنمایی در این زبان به عنوان یک مقولة دستوری وجود دارد یا خیر. این بررسی نشان میدهد که در زبان فارسی همچون سایر زبانهای جهان ساختهای گوناگونی که نقش اصلی آنها بیان گواهنمایی نیست ممکن است بیانگر معنای ثانوی گواهنمایی نیز باشند. زبانشناسان اینها را راهکار گواهنمایی نامیدهاند و مهمترین راهکارهای اینچنینی در فارسی معاصر شامل ساخت ماضی نقلی، فعلهای ادراکی و شناختی، فعلهای اظهاری غیرشخصی، ساخت مجهول، نقلقول و غیره میباشد. در ادامه نشان داده میشود که در زبان فارسی علاوه بر این راهکارها یک نوع گواهنمایی دستوری محدود به زمان گذشته نیز وجود دارد که حاصل دستوری شدن ساختهایی با نمود کامل است. با ارائة شواهد مختلف همزمانی و درزمانی نشان دادهایم که کارکرد اصلی ساختهای معروف به ماضی نقلی استمراری و ماضی ابعد در فارسی معاصر بیان گواهنمایی غیر دستاول میباشد؛ بنابراین، گواهنمایی دستوری در زبان فارسی شامل یک تمایز دوگانه غیر دستاول در برابر سایر انواع گواهنمایی و محدود به زمان گذشته است.
ملخص الجهاز:
بااین حال دستور نویسان و زبان شناسانی که زبان فارسی معاصر را نیز در نظر گرفته اند یکی از مهم ترین کاربردهای ماضی نقلی استمراری را بیان عملی دانسته اند که درگذشته رخ داده و گوینده خود شاهد آن نبوده است (حق شناس و همکاران ،١٣٨٧ :٥٥، احمدی گیوی،١٣٨٠ :٤١٣، وحیدیان کامیار و عمرانی،١٣٧٩: ٤٤) در کنار ساخت مرکب از می+ ماضی نقلی ساخت دیگری وجود دارد که از فعل کمکی داشتن به علاوه ساخت ماضی نقلی استمراری حاصل میآید.
آیخن والد (٢٠٠٤ :٩) بیان نموده است که در بسیاری از زبان ها برخی از صورت های گواه نمایی نمیتوانند با اول شخص به کار روند، زیرا سخن در بارٔە خود به صورت غیر دست اول یعنی نقل و استنباط از نظر منطقی قابل قبول نیست .
همچنین در ادامه این جستار نشان داده شد که زبان فارسی ساخت هایی با نمود کامل یعنی آنچه که موسوم به ماضی نقلی استمراری و ماضی ابعد است را دستوری نموده و به عنوان نوعی گواه نمایی محدود دستوری که بیانگر اطلاع غیر دست اول است به کار میبرد.
در تأیید این موضوع شواهدی به دست داده شد که بیانگر این است که ساخت های ماضی نقلی استمراری و ماضی ابعد طی تحولی تاریخی دستوریشده و کاربرد امروزی آنها منحصر به بیان اطلاع دست دوم است ؛ بنابراین ، می توان گفت زبان فارسی در گواه نمایی دستوری دارای تمایزی دوگانه شامل غیر دست اول در برابر سایر انواع گواه نمایی است .