خلاصة:
انتشار کتاب «نظریهای در باب عدالت» (Rawls, 2005) جان رالز در سال 1971 را میتوان سرآغاز رونق دوباره اندیشههای لیبرالی در فلسفه سیاسی محسوب کرد. این اثر جدا از آنکه باعث گردید جان رالز به برجستهترین فیلسوف سیاسی زمانهاش تبدیل شود موجب شد که «آنچه نقد اجتماعی لیبرالیسم»(مکنزی و دیگران، 1375: 65) خوانده شده را از اوایل دهه 1980 مشاهده کنیم. از لحاظ سنت فلسفی جان رالز تحت تاثیر کانت بوده و به عنوان یک فیلسوف نوکانتی کوشیده است از آن دیدگاه یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفه سیاسی یعنی مسئله «عدالت» را به گونهای متفاوت بازگو کند. بیانی که میتوان آنرا تلاشی برای تعامل آموزههای لیبرالیسم و سوسیالیسم دانست. اهمیت و برجستگی آموزههای سیاسی رالز از سویی و نقد وی از لیبرالیسم باعث گردیده که تبیین و بررسی آرای این متفکر برجسته دست مایه این پژوهش قرار گیرد.
Publication of John Rawls’s A Theory of Justice in 1971, can be considered
as a prelude to revive liberal idea in political philosophy. This work, apart from
that made Rawls the most prominent political philosopher in his time, it led to
what is called "social critique of liberalism", which we observed from the early
of 1980s. According to philosophical tradition, Rawls was influenced by Kant,
and as a neo-Kantian philosopher, he has attempted to represent "justice"
differently, as one of the most complex issues in political philosophy, an
attempt which can be considered as an interaction between Socialism and
Liberalism. In one hand, importance and salience of his political doctrine, and
in another hand his criticism of Liberalism, both have caused in this research,
we try to explain and review the ideas of this outstanding thinker.
ملخص الجهاز:
زیرا در واقع «انتخاب روش های متفاوت غالبا به نتایج متفاوتی در تحقیق می انجامد» (کاظمی ، ١٣٧٤ :١٨) از این منظر این سؤال را می توان طرح کرد که منازعات روشی چه تأثیری در شکل گیری نظریه های لیبرالیستی داشته است ؟ و یا به معنای دقیق تر منازعات روشی چه تأثیری در شکل گیری آرای سیاسی جان رالز داشته است ؟ در این پژوهش بر آنیم به عنوان یک نمونه تحقیقاتی آرای رالز را با محوریت دادن به روش و بینش در حوزه پژوهشش مورد بررسی و تبیین قرار دهیم ؛ لذا این نوشتار خود را چندان موظف به بررسی و نقد آرای رالز نمی داند و تنها به ضرورت مباحث مورد نظر برخی از آرای وی را مورد گفتگو قرار می دهد.
همچنین ایـن تئـوری نمی تواند تماما نظری باشد چون به تحلیل ساختار ظرفیت اخلاقی انسان می پردازد و ملاک عدالت را آن طور که در فعل اخلاقی و قضاوت پدیدار شده است تبیین می کند» (پارخ ، ١٣٧٩ :٢٣٢) رالز به عنوان یک فیلسوف سیاسی که اساس تحلیل خود را بر بحث قرارداد اجتماعی قرار مـی دهـد لاجرم مبنای تحلیل خود را بر اساس منطق صوری و فلسفه تحلیلـی بنـا مـی نهـد و بـا طـرح «جامعـه ٦٢ ◊ نخستین » به عنوان الگـوی تحلیـل از روش Deduction (قیاسـی ) و در عـین حـال Retroduction بـه عنوان روش استدلال بهره می جوید.