ملخص الجهاز:
"1-آیا اسکناس اصالت پیدا کرده و خود پول است یا نه؟ 2-ارزش این اسکناس از کجا میآید؟ 3-اگر واحد ارزش در یک کشور مقدار معینی طلا و یا نقره که به شکل مسکوک جریان دارد،نباشد،پس واحد ارزش چیست؟ 4-هنگامی که گفته میشود فلان کالا 1000 ریال ارزش دارد،چهچیزی معرف هریک از این ریالها است؟ پرسشها به همینجا خاتمه نیافت بلکه با آمدن پول الکترونیکی که بیماده فیزیکی محض است و حتی کاغذ بیارزش اسکناس را هم ندارد،پرسشهای دیگری بر آن افزوده شد،از قبیل این که: 1-چرا و چگونه کالاها میتواند با اعداد و ارقام جایگزین شوند؟ 2-چرا ماهیت پول دیگر فیزیکی نیست؟ این امر موجب ابهام در حقیقت و چیستی پول کنونی شده و پرسشهای متعددی را در برابر فقها قرار داده است.
ماسگریو(2009, Masgrave )در نقد نظریه چارتالیستها میگوید،این دیدگاه افراطی که هر پولی از زمانی که تمدن آغاز شده ارزشش را از مالیات گرفته به دلایل ذیل یک گزافهگویی بزرگ درباره نقشی است که مالیات بازی میکند: اشکال اول:این حقیقت که تقاضاهای دولت مبنی بر این که مالیات باید به صورت کالاهای خاص پرداخت شود ضرورتا آن کالا را پول رایج نمیکند.
معنای تمام تعاریف بالا این است که اگر قرار باشد پول به صورت سکه طلا در جریان باشد،یعنی«وسیله پرداخت»هم خود طلا باشد،مقدار طلای این سکهها یا عیار آنها این مقدار خاص است،اما اکنون که وسیله پردات ریال مکتوب روی اسکناس و ثبت شده در حساب جاری و کارت اعتباری و چیزهایی شبیه این است و دیگر سکههای طلا و یا خزانهای پر از طلا و ارز و داراییهای دیگر به عنوان پشتوانه در کار نیست،هیچ فرقی به حال مردم نکرده است."