خلاصة:
ریشه ی اختلاف و دشمنی میان بنی امیه و بنی هاشم را در قرن ها پیش از ظهور اسلام، در شبه جزیره عربستان، باید جستجو کرد. گر چه این طوایف هر دو از اعراب مستعربه در برابر اعراب عاربه بوده و نسب آنان به عدنان، از فرزندان اسماعیل بن ابراهیم می رسید و به همین سبب به اعراب عدنانی هم معروف شده اند، لکن منشا اصلی اختلاف این دو طایفه معروف اعراب عدنانی را، دوره حیات قصی بن کلاب، از اجداد آنان، باید دانست. در عین حال، در دوره های بعد، به ویژه دوره ی حیات فرزندان عبدمناف، یعنی هاشم و عبدشمس، اختلافات آنان، وارد مرحله تازه ای شد و از شدت بیشتری برخوردار گردید، و به همین سبب، جانشینان آن دو نیز در مقاطع مختلف تاریخی، در مقابل هم قرار گرفتند. به طوری که عبدشمس با هاشم، امیه با عبدالمطلب، حرب با عبدالله، ابوسیفان با پیامبر (ص)، معاویه با امام علی (ع) و امام حسن (ع) و یزید با امام حسین (ع) به مقابله پرداختند.
he roote of Omaid، and Hashimids guarrels should be searched in centuries befor islam in Arabia peninsula. Although those two tribes were descended from Adnan son of Ismail Ibn Ibrahim and called Arebeh and also were called Adnani but their guarrels dated to the lifetime of Qasi ibn kalab. Though in next generation specially duriy the time of Hashim and Abd shams their guarreis، steped into a new stage and became higher، for that ،their Descended in various history call stages contacted together. As Abdshams with Hashim، Umayya with Abdu motalab. Abu sofian with Mohammad the messanger، Moavie with Imam Ali and Imam Hasan ، yazid with Imam Husayn.
ملخص الجهاز:
بر همين اساس در اين مقاله ، نگارنده در صدد آن است تا ضمن ريشه يابي تاريخي اختلافات بين بنياميه و بنيهاشم در پيش از اسلام، چگونگي برخورد و مقابله امويان با بنيهاشم در دوران مختلف تاريخ اسلام، به ويژه عصر نبوت و نام گرفتن آنان به طلقاء از سوي پيامبر (ص )، دورهي خلافت خلفاي اول و دوم، دورهي خلافت عثمان بن عفان، عصر امامت امام علي (ع ) و امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) و بالاخره دوران ائمه بعدي شيعه تا سقوط دولت امويان بدست عباسيان در سال ١٣٢ هجري را، مورد بررسي قرار دهد.
حزب اخير متشکل از امويان بود و در راس آن فردي قرار گرفته بود که از طلقاء بوده و پس از هشت سال مبارزه با اسلام، به منت ، اسلام را پذيرفته و آزاد شده و اين عنوان منفور را از آن خود ساخته بود و به همين سبب پيامبر (ص ) در دوران حيات خويش آنان را تحت نظر داشت و اجازه قدرت نمايي به ابوسفيان 9 و دو پسرش معاويه و يزيد ابن ابيسفيان را در برابر اسلام نداد.