خلاصة:
اقشار و اقوام گوناگونی در تشکیل جماعات دیاسپورایی مسلمانان در مالابار مؤثر بودند که از دو گروه بومی و مهاجر و یک گروه دورگه تشکیل میشد، اما شامل اقشار متنوعی بود که از حاکمان محلی هند، «بازرگانان غریب و شهری (بومی)» تا دلالهای دورگۀ هندو ـ مسلمان (ماپیله) را دربرمیگرفتند. صوفیان ایرانی نیز در این جوامع حضور داشتند. به نظر میرسد که در این نوع جوامع دیاسپورایی، نوع رابطه میان این اقشار و سازوکار این ارتباط تحتتأثیر کسانی شکل میگرفت که قدرت خود را از نفوذ و منزلت اجتماعی بهدستمیآوردند. از این رو، مقالۀ حاضر بر آن است که با روش تحقیق تاریخی و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، با مد نظر قراردادن الگوی نظری دیاسپورا، جایگاه و نقش صوفیان یادشده را در دیاسپورای مسلمانان در سواحل مالابار بررسی کند. یافتههای تحقیق در جهت تأیید فرضیه بوده و حاکی از آن است که صوفیان بهعنوان تأمینکنندۀ فضای تعامل و همکاری و تفاهم میان جماعات مهاجر و بومی در درون جوامع دیاسپورای مسلمانان عمل میکردند.
Muslim Diasporas in Malabar were formed by different ethnics and social classes, including local groups, immigrants, and hybrids. They also consisted of various social classes ranging from Indian local governors and merchants –whether strangers or locals- to hybrid Indian Muslim dealers (the Mapillas) and even the Iranian Sufis. It seems that the type of the constituting classes as well as their interrelations was influenced by those who, due to their social status and esteem, were in power. Therefore, the present descriptive-analytical research aims to study the position and role of Sufis in the Muslim Diasporas in Malabar. The research was of a historical approach using the theoretical framework of Diasporas. The results confirmed the hypotheses, and indicated that Sufis acted as the mediators for making an atmosphere of moderation, cooperation, mutual understanding, and interaction between local and the immigrant communities.
ملخص الجهاز:
بررسی ساختار اجتماعی دیاسپوراهای تجاری مسلمانان در مالابار و نقش صوفیان ایرانی در سده های ٨-٧ ق/ ١٤-١٣ م علی بحرانی پور* ** سیده زهرا زارعی چکیده اقشار و اقوام گوناگونی در تشکیل جماعات دیاسپورایی مسلمانان در مالابار مـؤثر بودند که از دو گروه بومی و مهاجر و یک گروه دورگه تشکیل می شد، امـا شـامل اقشار متنوعی بود که از حاکمان محلی هند، «بازرگانان غریب و شهری (بومی )» تا دلال های دورگه هندو ـ مسلمان (ماپیله ) را دربرمی گرفتند.
در آغاز، نیاز شاهان بومی به منافع حاصل از درآمد گمرکی ، سپس وابستگی شاهان هندو به دلالی جامعه سازمان یافته مسلمانان موسوم به «ماپیله » با بازرگانـان خـارجی مسلمان ، وابستگی آن دربارها به واردات اسـب هـای ایرانـی و عـرب ، اسـلحه و مرواریـد (بداؤنی ، ١٣٨٠: ١/ ١١٧، ١٦٧) از سرزمین های اسلامی بـه ویـژه از خلـیج فـارس ، حمایـت دیاسپوراهای پرجمعیت ، ثروتمند و کمابیش نیرومند مسلمانان فارسی بـومی شـده سـواحل هند از شاهان محلی و در رقابت های بی پایان داخلی شان و نیز حمایـت در برابـر حمـلات مسلمانان ترک و افغان به شمال هند (یاجیما، ١٩٧٥: ٣-٤) و نیـز حمایـت عـام سـلاطین مسلمان در هند (ممالیک دهلی ، خلجیان و تغلقیان ) (دهلوی ، بی تا: ٤٧) یا درباریان مسلمان در دربار یوان از جماعات مسلمان ساحل نشین حمایت می کردند.