خلاصة:
«البدایه و النهایه» کتابی مشهور در زمینۀ تاریخ اسلام است که توسط ابنکثیر دمشقی (701ـ774ق) تألیف شده است. او بهسبب تأثیرپذیری از شرایط زمانی، مکانی و بهویژه استادانی مانند ابنتیمیه، مواضعی ضدشیعی دارد. این پژوهش درصدد نقد تاریخ نگاری ابنکثیر در زمینة تشیع در کتاب مذکور، از طریق بررسی کلی روشها و رویکردهای نگارنده است. متن پیشرو در قالب نقد سندی، محتوایی، و روشی تاریخنگاری مؤلف، سامان یافته است. مهمترین نقدها عبارتند از: تناقضهای درونی؛ مخالفت با قرآن، سنت، و تاریخ؛ «گزینش و حذف»، «پذیرش و رد» متعصبانه. در تحلیل کلی، این نتیجه بهدست میآید که مؤلف، از یکسو، با هدف توجیه اعتقادات مذهبی خاص خود، و از سوی دیگر، بهسبب گرایشهای ضدشیعی خود، هرگاه گزارشی تاریخی را با بینشها و گرایشهایش ناهمخوان یافته حذف، رد، تحریف، و یا توجیه کرده است.
ملخص الجهاز:
"وقتی صحابه چنین اعمالی را که خود ابن کثیر نقل کرده است، انجام می دهند، چگونه با این توجیه می توان سخن علی علیه السلام با ابن عوف را رد کرد؟ نمونة دوم: محدث بودن عمر و الهام شدن به او، داشتن مکاشفات و خبر دادن او از غیب (همان، ج 8، ص 300-301)، رؤیت جبرئیل توسط ابن عباس (همان، ج 9، ص 56)، جاری شدن دوبارۀ نیل با انداختن نامه ای که عمر به نیل نوشت (همان، ج 1، ص 49؛ ج 7، ص 217-218)، داستان ساریة بن زنیم و سخن گفتن عمر با او از راه دور ـ همه را به دلیل اینکه کرامتی برای عمر است، با همۀ زحماتی که در اثبات آن باید متحمل شود ـ (همان، ج 7، ص 259ـ260) ذکر می کند و می پذیرد.
ب. پذیرش و رد غیرمنطقی اسناد و منابع: گاهی در برخی زمینه ها – مثلا، کیفیت شهادت حضرت امام حسین علیه السلام- خود اعتراف می کند که به دلیل کم توجه کردن دیگران بدان، مجبور بوده است از روایات ابومخنف (م 157 ق)- که گرایش شیعی دارد- در تاریخ طبری استفاده کند؛ اما در همین زمینه هم اعتبار آن را این گونه زیرسؤال برده است: شیعیان در این موضوع، دروغ های بسیاری نقل می کنند؛ دربارة برخی روایاتی که آوردیم تردید وجود دارد، و اگرطبری (م 310 ق) و بزرگان دیگری اینها را نیاورده بودند، ما هم نقل نمی کردیم."