خلاصة:
در این مقاله به بررسی شاخصه های محلی نگاری خراسان در دوره معاصر پرداخته می شود. این شاخصه ها در سه مولفه مورخ، موضوع و انتشار مورد تبیین قرار می گیرد. به منظور تشریح مولفه ها از آمار کمی و تحلیل کیفی استفاده شده است. آمارهای گردآوری شده به روش کتابخانه ای و آرشیوی و بر اساس اطلاعات موجود در پایگاههای کتابشناختی و کتابشناسی ها تهیه شده است. اهمیت این تحقیق از آن روست که تاکنون به تاریخ نگاری محلی خراسان در دوره معاصر با مولفه های تبیین شده، پرداخته نشده است و بیشتر به تک نگاری های موضوعی درباره کتابها و برخی موضوعات سیاسی واجتماعی توجه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه عامل آستان قدس رضوی، مشهد و هویت تاریخی خراسان در کنار برخی از حوادث مانند انقلاب اسلامی و جنگ بر شاخصه های تعریف شده، تاثیر مستقیم گذاشته است.
In this article، the indexes of local historiography of Khurasan in the contemporary era are examined. These indexes are explained in three components of the historian، the subject، and the publication. The quantity statistics and quality analysis are used in order to explain the components. The compiled statistics are prepared by library and archive method and on the basis of the information available in bibliographical databases and bibliographies. The importance of this research is that the local historiography of Khrasan in the contemporary era has not been addressed so far with the explained components and only thematic monographies concerning books and some of the political and social topics have received attention. The research findings indicate that three factors of Astan Quds Razavi، Mashhad، and the historical identity of Khurasan along with some events such as the Islamic Revolution and the imposed war have had direct impacts on the defined indexes.
ملخص الجهاز:
اهميت اين تحقيق از آن روست که تاکنون به تاريخ نگاري محلي خراسـان در دوره معاصـر بـا مولفـه هـاي تبيـين شـده، پرداخته نشده است و بيشتر به تک نگاريهاي موضوعي دربـاره کتابهـا و برخـي موضـوعات سياسـي واجتماعي توجه شده است .
اهميت اين تحقيق از آن روست که تاکنون به تاريخ خراسان در دوره معاصـر از منظـر محلـي نگاري پرداخته نشده است و بيشـتر بـه تـک نگـاريهـاي موضـوعي دربـاره کتابهـا و برخـي موضوعات سياسي و اجتماعي توجه شده اسـت .
بسطامي را ميتوان به اقتضاي مطلبي که در مقدمه کتاب فردوس التواريخ آورده، نخستين مؤلف محلي نگـار در مشـهد دانسـت کـه دغدغه نگارش تاريخي درباره مشهد را داشته است : «چون اين حقير خاکسار و جامع اخبـار و آثار ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ تا به حال برنخوردهام به اينکه نويسندهاي يا عـالمي از علمـاي امت سيد المرسلين در خصوص بلده فيض قرين رضوي چنانچـه بـراي غالـب ربـع مسـکون نوشته شده، تأليف نموده باشد با وجود آنکه اين بلده، حال رشک بلاد ربع مسکون و مشـتمل بر نعمت ها و فيض هاي گوناگون گرديده، لهذا با اعانت خداوند مهربان اين پسر ناتوان شـروع در تأليف اين نسخه شريفه نمود» (همو، ٥).
تاريخ علماي خراسان اثر عبدالرحمن مدرس که در زمره علمـاي مشـهد بـوده و اقـدام بـه نگارش کتابي درباره بزرگان حوزه علميه مشهد نموده است (مدرس، ١٣٨٢) و شجره طّيبـه يـا سلسله نسب سادات رضوي که توسـط محمـدباقر رضـوي از علمـاي مشـهد دربـاره خانـدان خودش نوشته شده است ، دو کتاب رجالي اين دوره مي باشد.