خلاصة:
مسئله اصلی مقاله حاضر اینست که نفس در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا چه نوع ماهیتی دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبیین و توجیه میشود؟ آیا این دو فیلسوف دیدگاهی همسان درباب چیستی نفس و نسبت آن با بدن دارند یا دیدگاهشان متفاوت است؟ همچنین کدامیک از آنها با طرز تفکر و شیوه نگرش قرآنی ـ اسلامی سازگاری و همداستانی بیشتری دارد؟
مدعای مقاله حاضر اینست که هرچند ابن سینا در توجیه تجرد نفس و بقای روحانی آن براهین نیرومندی اقامه کرده است ولی بخش عمده این براهین، اگر نگوییم همه آنها، متاثر از شیوه نگرش افلاطونی ـ نوافلاطونی درباب چیستی نفس و رابطه نفس ـ بدن است؛ و اگرچه ابن سینا در این باب ریزه کاریها و نوآوریهایی دارد، اما چارچوب کلی و استخوانبندی بحث او همان است که در سنت افلاطونی ـ نوافلاطونی ملاحظه میشود.
از سوی دیگر، ملاصدرا هرچند به براهین ابن سینا درباب تجرد و بقای نفس توجه ویژه یی دارد و تقریر تازه یی از آنها بدست میدهد ولی با اتکا به نگره حرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن، دیدگاهی را عرضه میکند که تنها از شجره طیبه حکمت متعالیه برمی آید و میبالد و نه تنها با دیدگاه عقلانی متعالیه، که با دیدگاه اسلامی ـ قرآنی درباب طبیعت نفس و رابطه نفس و بدن هم سازگاری دارد.
دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا درباب رابطه نفس و بدن را میتوان بترتیب چون رابطه «مرغ و قفس» و «پیله و پروانه» دانست. در نگاه ملاصدرا نفس هنگام حدوث در واپسین مرحله تکامل صورتهای مادی و نخستین مرحله صورتهای ادراکی قرار دارد و هستیش در این هنگام واپسین پوسته جسمانی و نخستین مغز روحانی بشمار میرود.