خلاصة:
در «تاریخ بیهقی» به اشعار فراوانی استشهاد شده است. از مجموع 459 بیت که در این کتاب نقل شده، 249 بیت (چهار قصیدة کامل) از بوحنیفة اسکافی است که سخت مورد توجه بیهقی بوده است. از این چهار قصیده، دو قصیده به سفارش بیهقی سروده شده که بعضی از ابیات آنها اندکی تصنعی مینماید. در یکی از این قصاید، اسکافی سفارشی که مربوط به درگذشت محمود غزنوی و پادشاهی کوتاهمدت امیرمحمد و سلطنت امیرمسعود است، در وصف شمشیر ممدوح میگوید: «درم رباید تیغ تو زانش در سر خصم * کنی به زندان وز مغز او دهیش زوار». بعضی از شارحان تاریخ بیهقی، این بیت را مبهم دانستهاند و معنی نکردهاند و برخی فقط کلمة «زوار» را به اشتباه معنی کردهاند. در این مقاله، پس از تحلیل واژههای «درم» و «زوار» و ترکیبهای «درم ربودن» و «درم ربودن تیغ» معنی تازهای از بیت ارائه شده است که ابهام بیت را برطرف میکند. این مضمون به شیوههای مختلف در شعر دیگر شاعران نیز آمده است.
ملخص الجهاز:
"٢ـ بحث و بررسی در این مقاله ، ابتدا بعضی از کلمات و تناسب های پنهان بیت تشریح میشود و آنگاه معنـایی از بیت ارائه میگردد که در شعر شاعران دیگر نیز کمابیش آمده است : * درم : به فتحین به معنی «نوعی کارد» اسـت .
این جذب مختصر و ابتدایی، خواه از طریق الکتریسیته یا مغنـاطیس باشـد، زمینـۀ چنـین تصویری را فراهم آورده است و شاعر را بر آن داشته تـا بـا بیـانی غلـوآمیز بگویـد کـه شمشـیر ممدوح علاوه بر جذب ذرات و ریزه های آهن ، درم را نیز جذب میکند و...
. با توجه به تمام مطالب گفته شده ، ماحصل بیت چنین است : «شمشیر تو آنقـدر تیـز اسـت که درم را نیز جذب میکند و میرباید، (چون این درم ربائی در حکم دزدی است )، این شمشـیر باید مجازات شود، لذا روانۀ زندان سر دشمن میشود و با مغز سر دشمن محکم بسته مـیشـود (یا مغز دشمن را مانند زواری در دهان شمشیر قـرار مـیدهنـد تـا دسـت از دزدی و سرکشـی بکشد و رام شود و یا غذای مختصری از مغز دشمن به آن داده میشود).
نتیجه گیری در این مقاله بیت زیر از ابوحنیفۀ اسکافی که در تاریخ بیهقی نقل شده ، معنی شده است : «درم رباید تیـغ تـو زانش در سـر خصم کنـی به زنـدان وز مغـز او دهیـش زوار» بعضی از شارحان تاریخ بیهقی، معنی این بیت را مبهم دانسته اند و بعضی نیز فقط یک لغت (زوار) را معنی کرده اند که راه به جایی نمیبرد."