خلاصة:
امروزه اهمیت نقد و تاثیر آن بر نشر علم و دانش بر کسی پوشیده نیست و به همین
دلیل روزبه روز بر تعداد علاقه مندان به نقدنویسی و مجلات، وب گاه ها و دیگر منابعی
که به نقد منابع اطلاعاتی، به ویژه کتاب، می پردازند افزوده می شود. با وجود
افزایش تعداد مجلات نقد و علاقه مندان این حوزه، منابع آموزشی مرتبط با نقد
و نقدنویسی بسیار اندک است و اصطلاحا نقد معیاری که مبنای عمل نویسندگان
شود وجود ندارد. نقد معیار نقدی است که براساس آن می توان دیگر نقدها را از
نظر محتوایی و ساختاری و دیگر عناصر نقدنویسی، سنجید. در این نشست ضمن
تعریف نقد و نقد معیار، ملاک های نقد معیار شامل ضرورت همسویی بینش ناقد
و نویسنده در نوشتن نقد، توجه به مخاطب اثر در نقدنویسی، درک شرایط پیدایش
اثر، خارج نشدن از موضوع نقد، تغییرندادن عبارات نویسنده، گزارش اشتباهات
محتوایی نویسنده و مغالطاتی که در نوشته دارد، بررسی مستندات و منابع نویسنده،
بررسی تاریخ ها و سنوات و آمار و ارقام و اعداد استفاده شده، بررسی منابع نویسنده
و روشن کردن دست اول بودن یا نبودن آن ها، مطالعه نقدهای احتمالی نوشته شده
بر اثر مورد نقد، استفاده از تصویر و نمودار و عکس برای درک بهتر موضوع، ثبت
دقیق کتاب شناسی مقاله، دوری از معنابافی و ساختار نقد معیار مطرح شد.
ملخص الجهاز:
از ایـن مرحلـه کـه بگذریـم ، گمـان می کنـم می توانیـم هـر نقـدی را در سـه حـوزه دنبـال کنیـم : یـک ، «حوزٔە بینش هـا»، یعنی تنهـا بینش را نقـد کنیم ؛ دو، «حـوزٔە محتوا براسـاس بینـش »، یعنـی به محتوا توجه کنیم و ببینیم این نوشـته براسـاس چه بینشـی چـه محتـوا و بـرون دادی داشـته اسـت ؛ سـه ، اسـتفاده از هـر دو، یعنی هم نقـد بینش و هم نقـد محتوا و بـرون داد.
شـوربختی دیگـر نقـد مـا کـه بسـامد بالایـی هـم دارد، ایـن اسـت کـه نویسـنده ای کتابـی می نویسـد و بـرای آن جلسـۀ رونمایی و نشسـت نقد برگـزار می کنند و اسـتادان گوناگـون هـم دعـوت می شـوند و از نویسـنده و نوشـته ، بـا واژه هـا و عبارات کلیشـه ای ، تعریـف و تمجیـد می کننـد.
مـن چگونـه می توانم به نوشـتۀ چنین فـردی که حوصلۀ یافتـن و نگاه کردن بـه منابع را نداشـته اسـت ، اعتمـاد کنم ؟ در مـورد دیگر، فردی کتابـی تصحیح کرده و در پیشـگفتار هـم نوشـته اسـت کـه پـس از مرارت هـای بسـیار و روزهـای جانـکاه پژوهـش و فـلان و غیـره ، ایـن کار را تمـام کـردم ؛ ولـی بـه منابع که نـگاه می کنیـم ، می بینیـم کتاب خطی قدیمی تـر از نسـخۀ اسـاس او در قـم و شـیراز و اصفهـان و مشـهد موجـود بـوده و ایـن مصحـح «حال » نداشـته اسـت برای کارش به مشـهد برود و آن نسـخه را بگیـرد؛ بنابراین تنهـا بـه نسـخه های تهـران بسـنده کـرده یـا حتـی بـه کتابخانـۀ ملی یـا مجلـس برای دیدن نسـخ سـنگی سـر نـزده اسـت ؛ درنتیجـه در بررسـی انتقادی متـون کاملا اشـتباه کـرده اسـت .