خلاصة:
بوعلی سینا و پیروان مشائی او، با تأمل در بحث تشکیک، دریافتند که امکان راه یابی تـشکیک در امـور ذاتـی وجـود ندارد؛ یعنی جنس ، فصل و نوع هرگز نمی توانند مشکک باشند، بلکه همواره متواطی هـستند، و چـون اعـراض نیـز نسبت به مصادیق خود یا جنس اند یا نوع یا فصل ، صدق آنها نیز بر مصادیق خود به نحو تشکیک نخواهـد بـود. پـس همه مفاهیم ماهوی ، متواطی هستند، و تشکیک تنها در مفاهیم عرضی ، مانند ابیض و اسود، و نه سواد و بیاض ، و حار و بارد، می تواند راه یابد . اما شیخ شهاب الدین سهروردی می گوید: تشکیک علاوه بر امور عرضی ، در ماهیت نیـز راه دارد، اما به باور حکیمان صدرایی ، تشکیک به طور کلی از محدوده مفهوم ، اعم از مفاهیم ذاتی و عرضی بیرون اسـت و تنها در حقیقت وجود راه دارد؛ آن هم حقیقت خارجی وجود، نه مفهوم ذهنی آن . به باور مشائیان تمایز میان دو امر از سه حال خارج نیست : تمایز به تمام ذات و ماهیت ، تمایز به جزء از ماهیـت و تمایز به امور خارج از ذات و ماهیت . حکیمان مشا تفاوت میان دو شی ء را خـارج از ایـن سـه قـسم نمـی داننـد، امـا سهروردی قسم دیگری را به آن افزوده است و آن تشکیک به «شدت و ضعف »، «نقص و کمال »،«تقدم و تأخر» و مانند آن است . در این قسم ، برخلاف اقسام سه گانه پیشین ، مابه التفاوت ، به مابه الاشتراک باز می گردد.
ملخص الجهاز:
"البته ظاهرا پیروان شیخ اشراق لزوما چنین نگاهی نداشته انـد و در منظـر برخـی از آنهـا تـشکیک در نـور همـان تشکیک در ماهیت است ، نه سخنی جدید؛ برای مثال قطب الدین شیرازی در ذیل همین مباحث سهروردی مطلب را چنین شرح می دهد: «مهم ترین دلیل مشا ئیان در اعتقاد به اختلاف نوعی عقول و انوار مجرد این بوده که اگـر اینهـا از نوع واحد باشند، هیچ ملاک و اولویتی نمی ماند که کدام ، علت دیگری باشـد؛ زیـرا همگـی در حقیقـت واحدشـان مشترکند و آنگاه اینکه یکی را علت و دیگری را معلول بدانیم ترجیح بلامرجح خواهد بود و پاسخی که شیخ اشـراق به استدلال های فوق می دهد این است که این اشکال زمانی لازم می آید که عقول و انوار هم در نوعیت واحد باشـند و هم در مرتبه وجودیشان ، و شیخ اشراق نشان داده که این انوار با وجود نوعیت وا حد، در مراتـب وجـودی بـه لحـاظ کمال و نقص مختلف اند و در واقع ، تشکیک در ماهیت محال نیست » ﴿قطب الدین شیرازی ، شرح حکمـه " الاشـراق ، ص ۳۰۳﴾ در این تقریر واضح است که انوار صرفا جایگزین عقول شده اند و تشکیک در ماهیت نیـست و ایـن گونـه تقریر حتی در میان معاصرین نیز دیده می شود."