خلاصة:
نسبیت معرفت دینی را می توان از مهم ترین مبانی تکثرگرایی دینی به شـمار آورد. این نظریه متاثر از روش هرمنوتیک غرب است که می کوشد این روش را در فهـم و تفسیر متون دینی به کار برده ، فهم صحیح متن دینی را دسـت نایافتنی بنمایانـد. نسبیت گرایان معرفت دینی برای اثبات مدعای خود به دلایلی چون : تفکیک میـان واقعیت و درک ما از واقعیت ، ذوبطون و صامت بودن متون دینـی و نیـز همگـانی بودن فهم دینی استناد کرده اند. این نوشتار به نقد درون دینی این نظریه پرداخته ، با استمداد از آیات قرآن کریم و کلمات معصومین (ع )، دلایل این پندار را بـه چـالش کشیده ، بر این عقیده است که از نگاه دینی حقیقت قابل دستیابی است و ذوبطـون بودن متون دینی هیچ گاه به معنای کثرت فهم های متعارض و ناهمگون نیست ؛ نیز متون دینی صامت و خالی از معانی نبوده ، نور، تبیان و هدایتگر بشر است .
ملخص الجهاز:
"دقت در کلام امیرالمؤمنین (ع ) روشن می سازد که مقصود آن حضرت ، صـامت بـودن قـرآن کریم ـ به این معنا که هیچ کس توانایی فهم ظواهر و نصوص آن را نداشته باشد ـ نیست ، تا بـر حقانیت یا حجیت تفاسیر مختلف بشری دلالت کند؛ بلکه آن حضرت درصدد بیـان ایـن واقعیـت هستند که معارف حقیقی و حقایق نهان قرآن که در پشت پرده الفـاظش پنهـان اسـت ، فقـط از طریق پاکیزگان از رجس و پلیدی بیان می شود و هر کسی توان دستیابی به آن حقایق را ندارد؛ و بر همین اساس فرموده اند: «اگر داوران در داوری خود راستی را پیشه کنند، جـز بـه حقانیـت مـا رأی نخواهند داد» و «من شما را از قرآن باخبر می سازم ».
و صامت دانستن قرآن مستلزم آن است که این کتاب به مفسر برونی نیازمند باشد؛ در حـالی که قرآن کریم به مفسر برونی احتیاج ندارد و در آیات متعددی خود را «نور»، «برهان »، «حکمت بالغه »، «بیان »، «مبین » و «تبیان » معرفی کرده است ؛ و تفاسیر معصومان (ع ) از قرآن کریم ، هم از جهت معصوم بودن آنها و هم با توجه به تصریحات و اشارات قرآنـی ، حجـت اسـت و ابـزاری مجزا و بیرون از قرآن کریم به شمار نمی آید؛ و تفسیر قرآن با مفروضات و معقـولات غیرمطلـق بشری نیز، هرچند تکثرپذیر است ولی با وسیله و ابـزار واحـد ـ یعنـی مـأخوذات درونـی قـرآن و پیش فرض های قطعی عقل ـ تفسیرهای مختلف زائل خواهد شد؛ و اگر هم معانی متعددی وجود داشته باشند، از نوع تکامل فهم غیرمتضاد به شمار می آید."