ملخص الجهاز:
"روزی در ضمن مناجات عرض کرد خدایا من از تو دورم که سخنم را نمیشنوی یا تو در نزدیکی ولی جوابم را نمیدهی؟در خواب به او گفتند مدت سه سال است خدای را با زبانی که به فحش و ناسزا عادت کرده و قلبی آلوده به ستم و نیت دروغی میخوانی اگر میخواهی دعایت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها کن، از خدا بترس،قلبترا از آلودگی پاک نما نیت خود را نیز نیکو بگردان.
پس از آن که آن شخص سخن چین حرفش تمام شد، حضرت به کنیز خود فرمود تا اندکی آب ، برای وضو بیاورد؛ و چون وضو گرفت، شروع به خواندن نماز نمود، آن مرد گمان کرد که حتما حضرت صادق علیه السلام برای پسرعمویش نفرین خواهد کرد؛ ولی برخلاف تصور او، هنگامی که امام علیه السلام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت و برای پسرعموی خود چنین دعا نمود:ای پروردگار من!"