خلاصة:
در دورٔه معاصــر، وضعیتــی در جهــان غلبــه یافتــه کــه یکــی از مهم تریــن اقتضائــات تــداوم زندگــی بشــر، تفاهــم در ســطح فلســفی اســت ، چــرا کــه در هیــچ برهــه ای از تاریــخ بشــر، نیــاز بــرای تفاهــم میــان ملت هـا بـه انـدازه عصـر حاضـر این گونـه شـدید احسـاس نشـده اسـت . راه حـل خـروج از ایـن وضعیـت ، به تنهایـی ، نـه در شـرق یافـت می شـود و نـه در غـرب ، بلکـه در گفت وگـو و مفاهمـه ٔ میـان ایـن دو اسـت . بـرای رسـیدن بـه ایـن مفاهمـه بایـد دسـت بـه تطبیـق و مقایسـه زد. امـا پیـش از هـر مقایسـه ای بایـد از خـود پرسـید آیـا هـر تطبیقـی ممکـن و صحیـح اسـت ؟ شـرایط معناداربـودن فلسـفه ٔ تطبیقـی چیسـت ؟ یکـی از شـروط مهـم ایـن اسـت کـه در فلسـفه ٔ تطبیقـی ، مقایسـه کننده بایـد بدانـد کـه هـر طـرف تطبیـق بـر چـه بسـتری ایسـتاده اند، و دیگـر این کـه در تطبیـق فلسـفه غربـی و شـرقی همـواره بایـد توجـه داشـت کــه فلســفه ٔ شــرقی آمیختگــی عمیقــی بــا عرفــان ، شــهود و معنویــت دارد. در ایــن مقالــه به تفصیــل از شـرایط معنـاداری فلسـفه ٔ تطبیقـی بحـث خواهـد شـد.
ملخص الجهاز:
"به عــلاوه ، ســنن شــرقی و غربــی معانــی مختلفــی بــه ایــن واژه داده انــد؛ اگرچــه در بالاتریــن ســطح فلســفه جاویــدان )philosophiaperennis(، ســاناتانا دارمــای هنــدی ، یــا حکمــت لدنیــه اســلامی ، ژرف تریــن اتفاق نظرهــا در خصــوص ماهیــت دانــش وجــود دارد، کــه تمامــی فلاسـفه ٔ حقیقــی در جســت وجوی آن هســتند و تنهــا جایـی اسـت کـه شـرق و غـرب می تواننـد بـه هـم برسـند و بـا یکدیگـر مفاهمـه داشـته باشـند 2.
به جــز مکاتــب خــاص ماننــد مشــائیان یــا همــان مکتــب مشـائی اسـلام ، کـه در بسـیاری از روش هـا ارسـطویی و تومیسـتی غربـی هسـتند )Nasr, ١٩٦٤: chap ١(، و برخـی چهره هـای خـاص اسـلامی ، ماننـد محمـد بـن زکریـای رازی و برخـی مکاتـب حاشـیه ای در هنـد و چیـن ، هیـچ چیـزی در سـنن شـرقی وجـود نـدارد کـه به عنـوان فلسـفه در معنـای اخیـر لحـاظ شـود، زیـرا سـنن عقلانـی عمـده و برتـر شـرق همیشـه بـا تجربـه ٔ مسـتقیم جهــان معنــوی و شــهود عقلانــی در محض تریــن مفهــوم پیونــد خــورده اســت .
درنهایـت ، مطالعـه ٔ تطبیقـی در عمـق آموزه هـای شـرقی و مکاتـب غربـی می توانـد بـه دسـت یابی بـه فهـم میـان شـرق و غـرب کـه بـر اسـاس حقایـق تغییرناپذیـر بنیـان نهـاده شـده اسـت ، کمـک کنـد، کـه کسـب آن بـه وسـیله ٔ تجربـه ٔ معنـوی کـه در دسـترس انسـان واجـد شـرایط ، شـرقی باشـد یــا غربــی ، ممکــن شــده اســت .
بــرای رســیدن بــه ایــن پایــان نــاب ، کــه بــه معنــای کشــف مجــدد ماهیــت تغییرناپذیــر انســان به طــور کلــی فراموش شــده در جهــان مــدرن اســت و تنهــا راه ممکــن بــرای تصحیــح وهمیـات نـوری ، کـه جهـان مـدرن قربانـی آن اسـت ، ایـن بایـد هـدف تمـام مطالعـات تطبیقـی جـدی آموزه هـا و فلاسـفه ٔ شـرق و غـرب باشـد."