خلاصة:
نقاشی دورة صفویه با مکتب تبریز، که تلفیقی از سنت نقاشی شرق و غرب ایران ـ مکتب هرات و مکتب ترکمانان ـ بود، آغاز شد. با انتقال پایتخت صفویان به قزوین، مکتب قزوین شکل گرفت که گرچه ادامهدهندة مکتب نقاشی تبریز بود، تحتتاثیر نگارگری مشهد ابداعاتی در آن انجام گرفت و همین امر، زمینه را برای ظهور هنرمندان نوپردازی چون رضا عباسی و در نتیجه، شکلگیری مکتب نقاشی اصفهان فراهم نمود. مکتب اصفهان ابتدا به شیوهها و مضامین سنتی گذشته وفادار بود و با آثار اولیة رضا عباسی و شاگردانش به اوج شکوفایی رسید ولی بهتدریج از شیوهها و مضامین سنتی گذشته فاصله گرفت و علاوه بر تقلید و دوبارهکاری و بهکار نگرفتن خلاقیت و ابتکار، در جهت الگوبرداری ناقص از نقاشی طبیعتگرای غرب حرکت کرد. این امر به انحطاط تدریجی سبک اصفهان انجامید و زمینه را برای فائق آمدن نقاشی غرب بر سنت نقاشی ایران در دورههای بعد فراهم نمود. در این مقاله روند ظهور مکاتب نقاشی عصر صفوی و تحولات و ویژگیهای هر یک، مورد بررسی قرار گرفته است
ملخص الجهاز:
"با انتقال پایتخت صفویان به قزوین، مکتب قزوین شکل گرفت که گرچه ادامهدهندة مکتب نقاشی تبریز بود، تحتتأثیر نگارگری مشهد ابداعاتی در آن انجام گرفت و همین امر، زمینه را برای ظهور هنرمندان نوپردازی چون رضا عباسی و در نتیجه، شکلگیری مکتب نقاشی اصفهان فراهم نمود.
البته نباید از نظر دور داشت که تأکید بر این تحولات، هرگز بهمعنای قطع ارتباط با سنتها و عناصر هنری گذشته نیست؛ چرا که تبریز بهعنوان پایتخت صفویان، ضمن اینکه میراثدار هنر دورة ایلخانی، آل جلایر و ترکمانان بود، ویژگیهای مکاتب هنری شیراز و بهویژه هرات را نیز پذیرا گردید و دربار صفویان در تبریز، میعادگاه و محل آمیزش استعدادها و تجارب هنری هنرمندان سبکهای مختلف هنری ایران شد.
بدون تردید، ظهور این تحولات در مکتب نگارگری مشهد و نیز در سالهای پایانی مکتب نقاشی قزوین که توسط نگارگران معروفی چون شیخ محمد، سیاوشبیگ، صادقی بیگ افشار و بهویژه محمدی هروی، انجام گرفت و توسط رضا عباسی تکمیل گردید، در شکلگیری مکتب نقاشی اصفهان نقشی اساسی داشته است(شریفاده، ۱۳۸۲؛ ساریخانی، ۱۳۸۳).
این امر، از یکسو ناشی از درک ضرورت ایجاد یک تحول در نقاشی، از سوی هنرمندان این عصر بود؛ از دیگرسو، ناشی از درک خطر انحطاط سبک رضا عباسی، از سوی شاهعباس دوم بود که در تلاش برای دستیابی به افقهای تازهای از خلاقیت و نوآوری در هنر نقاشی ایران، تصمیم به تربیت و آموزش هنرمندان پر قریحه و توانمند ایرانی در آکادمیهای اروپایی گرفت و به همین منظور، تعدادی از آنها را به اروپا فرستاد."