خلاصة:
رشد سریع شهرنشینی در کشورهای جهان سوم، باعث افزایش فقر شهری شده و این پدیدة در حال رشد، مشکلات فراوانی را برای این کشورها به وجود آورده است ؛ بدین گونه که شهرها، به واسطة برخورداری از امکانات و زیرساخت های رفاهی – خدماتی ، جمعیت بیکار ساکن نواحی روستایی را به سوی خود جذب کرده و از آنجایی که این افراد، فاقد مهارت در شغلی خاص هستند؛ جذب اشتغال کاذب شده و به علت درآمد پایین در اطراف شهرها اسکان می یابند؛ در واقع ، جزیرهای ثروتمند و محصور در کمربندی سیاه از محرومیت و بدبختی ها به نام حاشیه نشینی را ایجاد می کنند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش شهرداریها در توانمندسازی حاشیه - نشینان شهر گرگان است که بدین منظور از روش توصیفی – تحلیلی و پیمایش میدانی استفاده شده است . جامعة مورد مطالعه در این پژوهش ، ساکنان مناطق اسلام آباد، قلعه حسن ، کوی افسران و حد فاصل اوزینه و کاشانی است که با استفاده از روش کوکران، تعداد ٢٧٦ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. نتایج به دست آمده از آزمون کای اسکوئر، نشان دهندة دسترسی بسیار کم حاشیه نشینان به خدمات و زیرساخت های شهری است همچنین ، نتایج به دست آمده از ضریب رگرسیون، نشان دهندة رابطة بسیار زیاد بین اشتغال و وضعیت اقتصادی خانواده با ضریب Beta معادل ٠.٣٠٧ با حاشیه نشینی در شهر گرگان است . در نهایت ، راهکارهایی به منظور توانمندسازی حاشیه نشینان گرگان ارائه شده است .
ملخص الجهاز:
"از طرفی یکی از پدیده های اساسی اجتماعی و فرهنگی در قرن بیستم ، گسترش پدیدة شهرنشینی بوده است که در جهان سوم به صورت شتابان بروز کرده است ؛ به گونه ای که سرعت شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه ، بیش از کشورهای توسعه یافته است (هال و فایز، ١٣٨٨: ١٣)؛ در واقع ، اقشار کم درآمد ساکن و شاغل در فعالیت های تولیدی سنتی ، به دلیل در حاشیه واقع شدن در بخش حاشیه نشین شهر و به منظور رهایی از فقر و بهرهگیری از خدمات و امکانات، راهی شهرها می گردند و از اینجاست که شهر در حال توسعه ، فرهنگ دوگانه ای می یابد؛ جزیرهای ثروتمند و محصور در کمربندی سیاه از محرومیت و بدبختی ها (ربانی ، ١٣٨٥: ٩٠) که یکی از پیامدهای چنین الگوی رشد شهری، پیدایش زاغه ها و ناکجاآبادهای بسیاری در حاشیة اغلب شهرها؛ به خصوص پایتخت ها و مراکز استانها است (نقدی، ١٣٩١: ٦٦)؛ اما باید اذعان نمود که حاشیه نشینی فقط محصول مهاجرت روستا – شهری نیست ؛ بلکه تحت تأثیر پارامترهایی چون فقر اقتصادی، نوع شغل ، تعارض فرهنگی ، بی سوادی، هویت قومی ، فرهنگی و فقدان کنترل است که عوارضش در قالب برخی از پیامدهای حاد مسائل شهری تجلی می یابد (دویر ١، ١٩٧٨: ٩).
اطلاعات مندرج در جدول شمارة ٥، نشان دهندة رابطة معنادار در سطح ٩٩ درصد برای تمام مؤلفه هاست که فراوانی های به دست آمده، نشاندهندة دسترسی بسیار کم ساکنان محدودة مورد مطالعه به خدمات و زیرساخت های شهری است ."