خلاصة:
در طول تاریخ، تجسم اعمال مخالفان و موافقانی سرسخت داشته است. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه - از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری نفس، فاعلیت نفس، تجرد خیال و خلق صور بدون مشارکت ماده – تجسم پذیری کردارها را تبیین نموده است. در مقابل، مرحوم مجلسی به شدت و با تعصب تمام نه تنها قائلان به تجسم اعمال را تکفیر نموده بلکه با ارائه ادله، آن را مستلزم محال می داند.
در این مقاله، به ارزیابی این دو نظر، نقاط مشترک و موارد قوت و ضعف آنها پرداخته می شود. نگارنده نظریه ملاصدرا را پذیرفتنی می یابد و درستی آن را با برهان اثبات می نماید.
Throughout the history، there have been serious proponents and opponents for the view of the embodiments of human deeds. In view of the principles of his transcendent theosophy including fundamentality of existence، gradation of existence، its individualization، substantial movement of human soul، agency of the soul، immateriality of Imagination and creation of forms without matter، Mulla Sadra explains the possibility of embodiment of deeds. Allama Majlesi، by contrast، strongly opposed the view in such a way that he did only excommunicated the upholders of the embodiments of deeds but also he appealed to some arguments to prove the impossibility of such occurrence. This article is to evaluate both views along with their positive and negative implications. To the authors، the view of Mulla Sadra is feasible and its cogency can be demonstrated.
ملخص الجهاز:
"توضیح اینکه از نظر علامه، اعمال ما از مقوله اعراضاند و اعراض وجود مستقل ندارند، بلکه وابسته و قائم به موضوعاند و همینطور که تبدیل عرض به جوهر در این جهان به حکم عقل محال است در جهان دیگر نیز چنین امری امکان ندارد و تفاوتی بین این جهان و آن جهان جز فاصله شدن مرگ و زنده شدن دوباره نیست و نمیتوان با قیاس دنیا به عالم خواب و آخرت به بیداری، مسئلۀ تبدیل عرض به جوهر را حل نمود.
باید گفت که این کلام علامه مجلسی نیز از حق و صواب به دور است، زیرا برای نمونه، ملاصدرا – بهعنوان یکی از معتقدان سرسخت نظریۀ تجسم اعمال - نه تنها عالم آخرت را به خواب و دنیا را به بیداری تشبیه ننموده است بلکه نشئۀ دنیا و آخرت - هر دو را نشئهای وجودی و عینی دانسته، وجود و عینیت در آخرت را قویتر و شدیدتر از وجود و عینیت در عالم دنیا میداند.
معاد جسمانی مورد پذیرش هر دو میباشد ولی تبیین معاد جسمانی علامه مجلسی عود بدن عنصری است، در حالیکه در حکمت متعالیه بدن عنصری زوالپذیر است و در نشئۀ آخرت نفس انسان با قدرت فاعلیت خود بدن و جسم خود را به وسیلۀ قوۀ خیال میآفریند، همانگونه که نعمتها و آلام را براساس ملکات و رذایل میآفریند."