خلاصة:
استیگما (داغ ننگ) برساختهای اجتماعی- فرهنگی سیال و زنده است که افراد و گروههای زیادی در جوامع انسانی با آن مواجهاند. در ساحت سلامت، داغ ننگ در زمرۀ عوامل تأثیرگذار بر تعمیق شکاف بیمار و درمان است. داغ ننگ به اقتضای شرایط جامعه، افکار عمومی و موضوع تحت استیگما به صورت متفاوتی تفسیر میشود. این تفاسیر در کنش متقابل افراد جامعه با فرد افسرده، بر نگرش بیمار به بیماری خود و واکنش وی به این شرایط مؤثر است. داغ ننگ بر تمام جوانب زندگی افراد نظیر یافتن منزل، شغل و بیمۀ سلامت تأثیر میگذارد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی فرایند داغسازی از نگاه خود بیماران و کشف انگارههای ذهنی آنان است. در این تحقیق همچنین زوایای جامعهشناسانه و مردمشناسانۀ فرایند داغ ننگسازی در افراد افسرده بررسی شده است. این پژوهش با اتخاذ رویکرد برساختگرایی در علوم اجتماعی و با طرح سؤالاتی از جنس چگونگی ماهیت میانذهنی، تعریفی و همساختی مسائل مرتبط با افسردگی از طریق داغ ننگسازی در محیط پژوهشی تبریز سخن میگوید. در این مطالعه، از روش کیفی و نمونهگیری هدفمند برای جذب مشارکتکنندگان (به حجم 18 نفر) استفاده شده است. همچنین، برای گردآوری و آنالیز همزمان دادهها و شواهد، روش نظریۀ مبنایی بکارگرفتهشده است. این پژوهش نشان میدهد که داغ ننگسازی افراد درگیر با افسردگی، برساختهای اجتماعی- فرهنگی بوده و در پزشکیشدن افسردگی سهم زیادی داشته است.
ملخص الجهاز:
داغ ننگ سازی و پزشکیشدن مسائل روانی: مطالعه ای برساخت گرایانه دربارة مسئلۀ افسردگی در شهر تبریز ابوعلی ودادهیر*١، حسین ذلولی ،٢ حسین بنی فاطمه ٣ و فریده نبیلی 4 تاریخ دریافت : ١٣٩٢/١٠/١٠ - تاریخ پذیرش : ١٣٩٣/١٢/١٨ چکیده استیگما (داغ ننگ ) یک برساخته ای اجتماعی- فرهنگی سیال و زنده است که افراد و گروه های زیادی در جوامع انسانی با آن مواجه اند.
برای مثال ، یک فرد افسرده بیشتر از یک فرد مبتلا به بیماری کلیوی وجدان جمعی جامعه را مخدوش میسازد و جامعۀ موجود را نامشروع جلوه میدهد؛ بنابراین شناخت جامع افسردگی، فارغ از تمام پیش فرض ها ضرورتی انکارناپذیر دارد؛ حصول شناخت باعث میشود علاوه بر دلایل و عوامل افسردگی، شرایط سخت و بغرنجی که موتور محرکۀ افسردگی محسوب میشوند شناسایی شده و واکنش های مناسب در آن موقعیت ها تشخیص داده شود.
این مطالعه در پی شناخت فهم بیماران افسرده از پدیدة استیگما است ، شناختی که به بررسی فهم ، سنخ بندی و روایت بیماران در مورد داغ ننگ و چگونگی حصول این آگاهی، نقش انسان و جامعه را برجسته میکند و به سهم خود، بر ساخت اجتماعی-فرهنگی واقعیت ها و یا تصاویر افسردگی در تبریز و ایران را پدیدار میسازد.
برای مثال داغ سازی بیماران روانی که پیامدهای منفی برای بیمار و جامعه به دنبال دارد، مسئله ای عینی است که با عبارت "عدم مراجعه بیماران به مراکز درمانی" شناخته میشود؛ اما برای اینکه بتوان از مسئله ای اجتماعی سخن به میان آورد، بایستی در کنار این شناخت ، درک و تصور گروه ها و انسان های درگیر در آن پدیده نسبت به موقعیت و شرایط خود تحلیل شود.