خلاصة:
قرائت قرآن که بر هر مسلمانی واجب است، از اصول و قواعد لازم الاجرایی برخوردار است تا حروف، کلمات و جملات قرآن، صحیح و درست خوانده شده و لفظ و معنای قرآن بهخوبی ادا و منتقل گردد. به صحیح و درست خوانده نشدن این عناصر، «لحن» گفته میشود و دارای علل و اسبابی است که شناخت آنها، کمک بسزایی به آسیبشناسی خطاهای قرائت قرآن توسط قاریان میکند. در این مقاله ابتدا تلاش شده است که لحن از نظر لغت و اصطلاح به اختصار توضیح داده شده و سپس اقسام و انواع لحن از جهات مختلف ذکر شود و پس از نگاهی اجمالی به پیشینه بحث، به ذکر گونههای مختلف اسباب و علل وقوع لحن در قرائت قرآن پرداخته میشود. برخی از این اسباب، عدم آشنایی قاری به احکام قرائت، عدم آشنایی قاری به تفسیر، عدم آشنایی قاری به قواعد نحوی و صرفی، عدم آشنایی قاری با لحن بیان (تنغیم)، مشکلات رسمالخطی و ... است.
Reading the Qur’ān، which is obligatory for every Muslim، enjoys indispensible principles and rules in order for the Qur’ānic letters، words، and sentences to be read correctly and the wording and meaning of the Qur’ān to be pronounced and transferred properly. Not reading these elements correctly is called laḥn and there are certain causes for it، whose recognition would greatly help the pathology of the mistakes of reading the Qur’ān by the reciters.
In this article، it is first tried to briefly explain laḥn in terms of terminology، to mention different types of laḥn from different perspectives، and then after taking a glance at the history of this discourse، to mention various types of causes and reasons for the occurrence of laḥn in reading the Qur’ān. Some of these causes include the reciter’s unfamiliarity with rules of reading، the reciter’s unfamiliarity with interpretation، the reciter’s unfamiliarity with the morphological and syntactic rules، the reciter’s unfamiliarity with the melody of expression (tanghīm)، orthographical problems، and so forth.
ملخص الجهاز:
"و نیز مبالغه در حرکات فتحه، کسره و ضمه و نیز در همزه، تسمین (تفخیم مبالغهآمیز) و تکریر راءها، تطنین غنهها (ظاهرا کشیدن نون ساکن اظهار شونده، مبالغه در مد غنه یا دادن صدایی همچون صدای زمین خوردن طشت)، تغلیظ (تفخیم مبالغهآمیز) و غنهدار کردن لامها، اظهار نون ساکن در محل اخفاء، تشدید حرف ملین، تلیین مشدد، مبالغه در تشدید مشددها و تخفیف مخففها، وقف به حرکت، تفریط یا ترعید (تهزیز یا اضطراب = لرزاندن) در مدها (بلکه مستقیم و صاف آوردن آنها که ظاهرا در حال حاضر کمتر کسی بدان عمل میکند)، به شدت و با ضرب آوردن (تلکیز) همزهها، غنوی کردن مدها میباشد (ابن الجزری، التمهید، 63؛ حمد، الأبحاث، 173؛ همو، الدراسات، 49) و عدم تمایز و تفکیک بین دو حرف مثلین مجاور تا یک حرف نشوند؛ مانند الحق قل، من الیم ما غشیهم، ظللنا، أمم ممن (با توجه به ادغام تنوین در میم)، عدم اتمام حرکات کوتاه و بلند و نقص در آنها و عدم ساختن مخارج آنها بهطور کامل و بهطور کلی، نقص در ذات حرکت و حرف که گفته شده چنین امری از لحن جلی قبیحتر است، چون نقص در ذوات، قبیحتر از ترک صفات، یعنی لحن جلی، است.
این سخن بر این حقیقت دلالت دارد که در قرائت قرآن پیش از همه چیز، تسلط و مهارت در بیان و ادای صحیح حرکت، لفظ و جمله، بنا بر قواعد تجویدی و معانی قرآنی و عرف زبانی اهمیت دارد و با وجود مخالفتهایی که از دیرباز در خصوص قرائت قرآن به صوت و لحن توسط برخی صورت گرفته است، اما همچنان از گذشتههای دور، بسیاری از علما و بلکه صحابه، مانند ابنعباس و ابنمسعود (همچنانکه منقول است)، قرائت به الحان را بهشرط عدم خروج قرائت از حد آن، مجاز میدانستند (سعید، 35) و گفته شده (حصری، 41-43) نباید در قرائت قرآن کاری کرد که موجب زیادت یا نقصان در آن (از تطویل مد بیش از حد مقرر یا برعکس، کوتاه کردن بیش از حد مقرر، مبالغه در غنهها یا کم آوردن آنها، اشباع فتحه به الف، کسره به یاء، ضمه به واو و..."