از رجز خوانی خوشم نمی آید/ رویارویی شهید بهشتی و مجاهدین خلق مقدمة ومراجعة

"مدرسه‌ایکه تحصیل کردگان آن سهمی اساسی در پیروزی انقلاب و دورانتثبیت آن ایفا کردند شهید بهشتی همچنین با هجرت به هامبورگبه توصیه مراجع و تصدی مدیریت مسجد معروف این شهر سهمیاساسی و روشنگرانه در تبلیغ اسلام در اروپا عهده‌دار شد و جالب آنکهپس از بازگشت و در فاصله سالهای 49 تا 57 سه بار توسط ساواکدستگیر شد و بالاخره با حضور در شورای انقلاب به فرمان امامخمینی در سازماندهی و رهبری تظاهرات و راهپیمائیهای ملتدر مبارزات ضد رژیم نقش اساسی ایفا کرد و بالاخره با پیروزی انقلابدر مجلس خبرگان قانون اساسی نقشی اثرگذار را عهده‌دار شد وپس از آن تشکیلات قضایی کشور را متکفل شد و بالاخره با تاسیسحزب جمهوری اسلامی کادر سازی برای آینده کشور و انقلابرا در صدر توجهات خویش قرار داد و جملگی این امور موید تلاشعملگرایانه ایشان به منظور ارائه مدلی از انسان کامل مطلوب و جامعهو حکومت ایده‌ال موردنظر او است. 10 از نظرگاه شهید بهشتی وجود و حضور ولی فقیه در راس ارکانحکومت اسلامی ضمانت اجرای اسلامی بودن نظام محسوبمی‌گردد111و همچون مراد و استاد خود،یعنی امام راحل،معتقد بود که فقدان شرایط فقیه جامع الشرایط موجبات انعزال اورا فراهم می‌آورد،امری که اطمینان‌بخش و موید شرعی پذیرشولی فیقه از ناحیه مردم و مقبولیت او در میان ایشان است«علمایاسلام اگر در مقام ولایت،دنیاطلبی کردند:اگر اخلاقشان اخلاقیطاغوتی شد:اکر اینهایی که تا قبل از ولایت فقیه با مردم خاکیو متواضع بودند حالا برای مردم قیافه گرفتند:اگر به جای اینکه تویخانه‌هایشان بنشینند کاخ‌نشین شدند:اگر گارد برای خودشاندرست کردند:اگر از این کارها کردند:اصلا اینها فقیه جامع الشرایطنیستند که ولایت داشته باشند122 تاملی در اندیشه‌های شهید بهشتی نشانی می‌دهد که در مدلحکومتی مطلوب ایشان،نقش ملت در مقبولیت بخشی به حکومتاسلامی نقش اساسی و کتمان‌ناپذیر است."