خلاصة:
بر اساس دیدگاهی که در میان بخشی از پژوهشگران حوزه حافظ شناسـی رایـج شده است ، حافظ در دوره ای از زندگی خود به کار «دیـوانی » مـی پرداخـت و از جمله ماموران و کارگزاران تشکیلات اداری و دیوانی بوده اسـت . بررسـی دقیـق استنادات و شیوه استنباط های صورت گرفته ، ضرورت بازبینی این دیدگاه را بیان می کند. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها است که دیدگاه اشـتغال حـافظ به دیوانی بر چه پایه و اساسی استوار شده اسـت ؟ و بـر اسـاس شـواهد و منـابع تاریخی کدام نظر در خصوص اشتغالات حافظ اعتبار بیشتری دارد؟ به نظر مـی - رسد که رواج دیدگاه مورد نظر نتیجه استنباط درستی از منابع و معناکاوی از شعر حافظ نیست و ازاین رو این موضوع نیازمند بررسی و تحقیق دقیق تـری اسـت . در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکـرد انتقـادی ، بـه ارزیابی استنادات و شواهد پژوهشگران در بیان دیـدگاه اخیـر پرداختـه و تـلاش می شود تا نوع پیوند حافظ با تشکیلات حکومتی بر اساس شواهد و اسناد موجود تبیین گردد.
According to the common viewpoint of some researchers in Hafezology field، Hafez had been engaged in jobs as the official and administrator of administrative system. A precise study of citations and the methods of inferences speak of the necessity of a review on this viewpoint. This research is going to answer to these questions that what is the basis of the viewpoint on the occupation of Hafez? Which of the viewpoints on the occupation of Hafez had more validity? It seems that the prevalence of the idea of aforementioned viewpoint is due to false inference of sources and semantics of Hafez poems and therefore this issue needs a more precise study and research. The present research will evaluate the citations and evidences of researchers in presentation of aforementioned viewpoint and tries to explain the type of Hafez linkage to the administrative system according to available evidences and documents based on descriptive-analytical method in a critical approach.
ملخص الجهاز:
١ وی می نویسد: «مناسبت منشور و طغرا نزد سایر شعرا هم که با دستگاه دیوان و اهل «عمل » آشنایی داشته اند، مورد توجه بوده است و از آن جمله است بیت ذیل از خاقانی : عشق تو به منشور کهن ، جان ستد از من /یارب چو شـود تـازه بـه طغـرا چـه 2 ستاند» چنان که ملاحظه می شود زرین کوب دلیل دیگری نیز برای دیوانـسالار بـودن حـافظ ، مطرح می کند که عبارت است از این که حافظ همانند «خاقانی » شعر گفته و بر اساس این استدلال می توان گفت که حافظ نیز مانند خاقانی ، به کار دیوانی مـی پرداختـه اسـت .
به هر روی دیدگاه و استدلال اخیر در این خصوص ، مناقشه برانگیز است و نمـی تـوان صرفا با تکیه بر آن ، واقعیتی مسلم در خصوص زندگی حافظ روایت کرد؛ به ویژه این کـه اشاره ای تکمیلی و لفظی مشخص در همان قطعه و حتی چنانکه نشان داده شـد در دیگـر ابیات و اشعار حافظ مبنی بر اشاره به شغل دیوانی مشخص و متناسب با تـشکیلات عهـد آل اینجو و آل مظفر دیده نمی شود.
چنان که این پـژوهش ، از مقایـسه اصـطلاحات دیوانی شعر حافظ با نمونه های اصطلاحات دیوانی رایج در روزگار او نشان می دهد، بعیـد به نظر می رسد که حافظ درگیری و اشتغال روزمره ای در تشکیلات دیوانی داشته و اظهـار نظر قاطع در خصوص استخدام وی در دیوانسالاری آل مظفر، آل اینجـو امـری بـرخلاف اصول علمی است .